خلاصه کتاب:
بهترین دوست بابام بود و من دختر خونده و عزیز دلش بودم! چهارده سال ازم بزرگتر بود و عاشق رفتار مردونهش شدم! اون هرچیزی که میخواستم بهم میداد بهجز یک چیز، خودش رو...! هیچجوره حاضر نبود به رفاقتش به پدرم خیانت کنه و با دلبریام وسوسه بشه پس مجبور شدم یه شب که مسته پا به اتاق خوابش بذارم تا برای همیشه مال من بشه ولی نمیدونستم که...
خلاصه کتاب:
گوهر زنی چهل ساله که بعد فوت شوهرش تو مجازی با پسری آشنا میشه که همسن دخترشه .... گوهر محبت ندیده به حدی دلبسته شاهرخ میشه که متوجه نیت اون نمیشه و پای شاهرخ و تو زندگی خودش باز میکنه.. همه چی از جایی شروع میشه که شاهرخ دلبسته ی گیوا(دختر گوهر) میشه!! و حماقتی که تبدیل شد به...
خلاصه کتاب:
سلیم... مردی که یه دنیا ازش وحشت دارن و اسلحه جز لاینفک وسایل شخصیش محسوب میشه... اون از دروغ و خیانت بیزاره و گناهکارها رو به روش خودش مجازات میکنه ... کی میدونه اون چند نفر رو کُشته...؟ به اون میگن زئوس، چون این نام برازنده ایزد آسمان رخشان و الهه یونانیان هست... حالا چی میشه اگر یک زن... یه دختر با چشم های شیطانیش، با هدف قبلی وارد زندگی این مرد فوق ترسناک بشه...؟ خیانتش قابل بخششه...؟ و یا مجازاتی جز مرگ در انتظارش نیست...؟
خلاصه کتاب:
نیاز مهر آرا، وکیل پایه یک دادگستری، دختری سر زنده و کله شق، برحسب یک اتفاق وارد پرونده شومی میشه که خارج شدن ازش غیر ممکنه و با خونی که ازش ریخته میشه، بازی شروع میشه... بازی ای که با خون شروع میشه و مردی که در سایه ها مثل یک مار وحشی، یک لَنسِر بزرگه! وهم، روایتی جنون آمیز و خونینه! ...
خلاصه کتاب:
امیر حافظ یه مرد پر نفوذ و قدرتمند که ازش هر خلافی بر میاد و این دلیل بر این میشه که نیکی همسرش که تازه یک بچه یک ساله هم دارن از هم طلاق بگیرن اما حافظ به نیکی اجازه نمیده بچش رو ببینه مگر این که هر بار ...
خلاصه کتاب:
ريحانه از يك خانواده سنتى و با عقايد محدود، دل در گرو قهرمان داستان حاج امير جبارزاده دارد، جوانمردى پهلوان مسلك كه خصوصيات ويژه خاصى دارد، اما دست تقدير و اشتباهات مختص سن كم ريحانه باعث ازدواج اشتباه او با شهاب جبارزاده پسر عموى حاج امير ميشود، ازدواجي كه تنها از سر انتقام بچگانه شهاب ميباشد حاج امير كه پسر عموي بزرگتر شهاب است و هميشه حكم پدر او را داشته است از عشق و احساس خويش نسبت به ريحانه چشم پوشى ميكند و اين شروع اولين چم از هزارچم روايت است ...
خلاصه کتاب:
صحرا دختری که برای دیدن دوست مجازیش به بهانهی اردو از خونه اشون به شهر دوستش میره اما وقتی به خونهی دوستش میرسه میفهمه رفته خارج و اون همون جا جلوی در از هوش میره و وقتی به هوش میاد برادر دوستشو بالای سرش میبینه و پیام های تهدید آمیزی از طرف پدرش که میگه دیگه حق برگشت به خونه رو نداره و صحرا میمونه برادر دوستش که بداخلاقه و اونو مثل یه انگل میبینه و ...
خلاصه کتاب:
از بچگی تو گوشم خوندن فریا ناف بریدمه! من نامی شهیاد مردی قدرتمند و جدی تمام زندگیم رو از دور تماشاش کردم که غرایزم کار دستم نده! انقدر غرق فر موهاش و شیطنت چشمهاش شدم که یادم رفت اون از وجود من توی زندگیش بیخبره! اون ناف بریدهی من بود و قولش رو بهم داده بودن و حتی از این که مال منه خبر نداشت! پس وقت این رسیده بود که خودم رو بهش نشون بدم! خیال میکردم همه چیز طبق نقشه پیش میره و اون برای همیشه مال من میشه ولی فکرش رو هم نمیکردم که فرشته کوچولوی من یه کله آتیشیه سرکش باشه که مدام نه روی حرفم میاره و ازم سرپیچی میکنه!
خلاصه کتاب:
درباره چند دختر و پسره که هر کدام به شیوه.هاي عجیبی مقابل هم قرار میگیرن و با اتفاقات و ماجراهاي جالب و زيادي روبه رو میشوند، رمانی پر از عشق، خیانت، پنهان کاری، عشقهاي اشتباهی، لجبازی و شیطنت و ماجراهای غیرقابل پيشبيني و تصور …
خلاصه کتاب:
قصه سه دختر است که همدیگر را خواهرانه دوست دارند، اما روزگار برای آنها خواب های بدی دیده، آیا آنها با دنیا یکی می شوند و راه بی وفایی پیش می گیرند؟؟؟؟ (در این رمان هیجان آنقدر زیاد است که از خواندنش دل نمی کنید، فقط کافی است خواندنش را شروع کنید) پایان خوش
کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " رمان دونی " بوده و هر گونه کپی برداری ممنوع میباشد!
طبق ماده 12 فصل سوم قانون جرائم رایانه ای کپی برداری از قالب و محتوا پیگرد قانونی خواهد داشت.