خلاصه کتاب:
ترنم بهعلت بیماری پدرش مجبور میشه اختیارات شرکت مهندسی پدرش رو بهدست بگیره و خودش اونجا رو اداره کنه. برای جذب نیروی جدید اقدام میکنه و فقط یکی نظرش رو جلب میکنه. اون شخص هم رادین تابشه. اما این آقارادین بدون ماجرا نیست. مجبور شده به این شرکت بیاد. ترنم اصلاً از رادین خوشش نمیآد و همین جنجالی رو بین اونا راه میندازه که خوندنی وجالبه...
کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " رمان دونی " بوده و هر گونه کپی برداری ممنوع میباشد!
طبق ماده 12 فصل سوم قانون جرائم رایانه ای کپی برداری از قالب و محتوا پیگرد قانونی خواهد داشت.