خلاصه کتاب:
آهار دختری است که سرنوشت، بیرحمانه در بیستسالگی او را بیوه میکند. برای فرار از ازدواجی ناخواسته با مردی که هم سن پدرش است، چارهای جز پناه بردن به اتاق اردوان پاشا نسب، برادر شوهر سابقش، ندارد. مردی که برخلاف ظاهر سرد و مغرورش، عشق را دوباره در دل آهار زنده میکند. اردوان، جوانی سرکش و بیباک، پس از دو سال دوری، به ایران و خانهاش بازمیگردد؛ بازگشتی که او را در برابر عشقی ممنوعه قرار میدهد—بیوهی برادرش، زنی که برای فراموش کردنش از ایران گریخته بود. اما سرنوشت، بازی تازهای را آغاز کرده است. آهار برای رهایی از سرنوشتی که دیگران برایش رقم زدهاند، به اردوان پناه میآورد و این نزدیکی، زخمهای کهنه را دوباره باز میکند...
کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " رمان دونی " بوده و هر گونه کپی برداری ممنوع میباشد!
طبق ماده 12 فصل سوم قانون جرائم رایانه ای کپی برداری از قالب و محتوا پیگرد قانونی خواهد داشت.