خلاصه کتاب:
جوانه عاشقانه و از صمیم قلب امیر رو دوست داره اما امیر هیچ علاقه ای به جوانه نداره و خیلی جوانه رو اذیت میکنه تحقیر میکنه و دل میشکنه... دلش میخواد جوانه خودش تقاضای طلاق بده و از زندگیش خارج بشه. جوانه با تمام مشکلات میجنگه و زندگی سختی که با امیر داره رو تحمل میکنه در برابر توهین و تحقیر شدن سکوت میکنه و با عشق_امیر در قلبش زندگی میکنه... تا اینکه سر کله ماهیار عشق قدیمی امیر پیدا میشه... ماهیار از امیر می خواد که روزهای پایانی عمرش که سرطان داره رو کنار هم باشن ...
کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " رمان دونی " بوده و هر گونه کپی برداری ممنوع میباشد!
طبق ماده 12 فصل سوم قانون جرائم رایانه ای کپی برداری از قالب و محتوا پیگرد قانونی خواهد داشت.