خلاصه کتاب:
هانا دختریست که با ظاهر معصومش، پردهایست بر شعلههایی خاموش در دلش. با اینکه هنوز لب به تجربهی جسمانی نزده، اما گاهی چشمانش بازیگوشیهایی در آینه بازتاب میدهند. شبی از شبهای تابستان، وقتی برای یک لیوان آب از اتاق بیرون میرود، با مردی غریبه روبهرو میشود—مردی با نگاهی سنگین و حضوری ساکت اما لرزاننده. در آن تاریکی، بیآنکه کلمهای بینشان رد و بدل شود، چیزی درون هانا بیدار میشود. چیزی زنانه. چیزی ممنوع. فردای آن شب، همان مرد به عنوان رانندهی جدید خانهشان معرفی میشود، و از آن روز، زندگی هانا وارد مسیری میشود پر از وسوسه، راز و لمسهایی که هنوز رخ ندادهاند، اما در رویاهایش هر شب تکرار میشوند...
خلاصه کتاب:
جانا دختری که سالها پیش طی یک حادثه پدر و مادرش را از دست میدهد و زمانی که میفهمد پدر و مادرش به دست پرویز فولادوند به قتل رسیده اند تصمیم میگیرد برای انتقام به عمارت فولادوند ها برود و کاری کند که پسر پرویز فولادوند یعنی مسیحا فولادوند عاشقش شود تا بتواند از این قضیه سو استفاده کند و انتقامش را به نحو احسن بگیرد،غافل از اینکه مسیحا یک مرد عادی نیست،او درگیر یک بیماری روانی است و با وجود گذشته ی نامعلوم و شخصیت مرموز اش جانا پشیمان شده می خواهد به هر نحوی از آن عمارت شوم فرار کند ولیکن موانعی سد راه اش می شود...!
خلاصه کتاب:
ارباب خشن و مغروری که دختر باکره صیغه میکنه به بدترین شکل بکارتشون رو میگیره رادمهر ارباب خشن و مغرور عمارت آریانفر، یه پدر جوون و خوشگذرونه که به دنبال مادری برای پسر چهارساله شه. سراغ دخترای زیادی میره و رو هر کدوم یه عیبی میذاره تا اینکه لادن رو میبینه صیغه اش میکنه و ...
خلاصه کتاب:
نگار دختر 20 ساله ای که سوار ماشین مرد مسن و پولداری میشه تا تیغش بزنه بی خبر از اینکه اون مرد رئیس یک باند مافیا در دبی هست و میشه سوگلیِ شیخ! اما به محض ورود به عمارت عاشق فواد، پسر شیخ میشه و اونا رابطه عاشقانه و پنهانیشون رو شروع میکنن. همه چیز از اونجایی شروع میشه که شیخ وسط سکس نگار و فواد سر میرسه و....
خلاصه کتاب:
اتابک پسری مغرور و قمار باز حرفه ای که سر بازی قمار با یه نفر سر زنش شرط بندی میکنه و ازش زنشو میخواد، رامش به عنوان یه برده پا به خونهی اتابک میزاره که داستانای جذابی با هم دارن ...
خلاصه کتاب:
من سامانتا هکر FBI هستم. وقتی پشت صفحه کامپیوتر میشینم، با همه فاصلهای امن دارم. دختری منزوی، قدرتمند و تا به حال هیچ مردی من رو تو زندگیش نداشته... اما داستان از جایی شروع شد که... اسیر دستهای پروردگار مواد مخدر کلمبیا، آندرس مورنو شدم. اون زخمی و ترسناکه. و برادر بیرحمش کریستیان دستور داد که من رو بکشن. من سعی کردم برای حفظ خودم بجنگم ولی نتونستم از دستشون فرار کنم. اون میخواد که اون رو بپذیرم، ولی مغزم نمیتونه به بازی گرفتن استادانهاش جواب نده. وسواس بیمارگونهاش اشتباهه، اما شاید من هم، یه بیمار روانی باشم ...
خلاصه کتاب:
داستان راجع به یه دخترِ جویای کار که دلش میخواد از لحاظ مالی مستقل بشه تا بتونه خرج و مخارج خودشو دربیاره باسم یاس هست... دوست صمیمیش که برای یه آدم با نفوذ کار میکنه اونو مهماندار هواپیمای شخصی رئیسش میراث، که یه آدم دختر باز هست میکنه... روز اول کاری وقتی تو هواپیما هستن میراث وقتی یاسو میبینه ازش خوشش میاد و سعی میکنه تو هواپیمای خصوصیش بهش دست درازی بکنه و اینکارو میکنه... یاس باردار میشه اما میفهمه که میراث زن داره و این نفرتشو بیشتر میکنه ولی ...
خلاصه کتاب:
نگار زنی جوان که بعد از مرگ شوهرش مجبور میشه برای حضانت دخترش، صیغه ی برادر شوهری بشه که مشکل داره و.. در این بین برادر سومی وجود داره که قبلا نگار رو اذیت و آزار کرده ...
خلاصه کتاب:
دوستم به من خیانت کرد، اونم نه فقط با یک دختر، با ده ها دختر، اون هم تو خونه من… من با گرفتن پول هاش ازش انتقام گرفتم و فرار کردم.. ولی نمیدونستم که اون و پدرش بزرگ ترین خلافکارهای انگلیس هستن. اون منو پیدا کرد ولی منو نکشت، بلکه بهم دست درازی کرد… نه فقط اون، بلکه پدرش هر روز به سراغم میومد و از راه هایی بهم دست درازی میکرد که…. به عنوان مجازات کاری کردم پدرش به زندان بیفته… حالا اون اومده و تنها هدفش اینه که منو….
کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " رمان دونی " بوده و هر گونه کپی برداری ممنوع میباشد!
طبق ماده 12 فصل سوم قانون جرائم رایانه ای کپی برداری از قالب و محتوا پیگرد قانونی خواهد داشت.