خلاصه کتاب:
بهزاد، دانشجوی سال سوم ادبیات، در یکی از کلاسهای عمومی دانشگاه با فرنوش آشنا شد. دختری آرام با نگاهی عمیق که به دلش می نشیند. هرچه بیشتر با او حرف میزد، بیشتر درگیرش میشد. اما درست وقتی تصمیم گرفتم احساسش را به زبان بیاورد، فهمیدم که پسرخالهی فرنوش خواستگار جدی اوست. دلش شکست، اما عقب نکشید. حالا بین حفظ حرمت خانواده، و باید جنگیدن برای تصمیم عشقش میگرفت...
خلاصه کتاب:
در عمارت باشکوه خاندان محتشم، نسلهای مختلف زیر یک سقف زندگی میکردند. گندم، دختر نوجوان خانواده، همیشه خود را عضوی جدانشدنی از این جمع پرشور میدانست. اما روزی بر حسب اتفاق، از حقیقتی باخبر شد: او فرزند واقعی خانواده نبود، بلکه سالها پیش بهعنوان نوزادی سر راهی، به خانه آورده شده بود. این کشف، آرامش روحی گندم را به هم ریخت. او در جستجوی پیدا کردن هویت واقعیاش، برای اینکه دچار بحران شود، و این بحران، از رازهای پنهان خاندان را یکییکی برملا کرد...
خلاصه کتاب:
رمان کلیدرکه نام کوه واثر برجسته محمود دولتآبادی، نویسنده نامدار معاصر، در قالب ده جلد و در حدود سه هزار صفحه به چاپ رسیده است. این رمان روایتگر زندگی خانوادهای به نام کلمیشی است که به سبزوار خراسان کوچانده شده است. داستان در سال های پرآشوب پس از جنگ جهانی دوم، یعنی بین سال های 1325 تا 1327، رخ می دهد و از واقعیت های تاریخی الهام گرفته شده است. کلیدر که نام کوه و روستایی در شمال شرقی ایران است، با نگاهی ژرف به سرنوشت تلخ رعایا و عشایر کوچنشین ایرانی در دورهای که خشونت سیاسی بر جامعه سایه افکنده بود، تصویری زنده و تراژدیک از رنج و مقاومت ارائه میدهد. این اثر، نقطه اوج کارنامه ادبی دولتآبادی میشود.
خلاصه کتاب:
نبات ملکزاده، دختر ۲۰ سالهای که در دل روستایی قدیمی بزرگ شده، یکی از معدود کسانی است که برای ساختن آیندهاش راهی شهر شده است. و اما خاقان، پسر بزرگ مرحوم جهانگیر ایزدی… مردی که جذابیت سرد و مغرورش، هیبتی ترسناک به او داده است! پس از مرگ تراژیک برادر و همسر برادرش، خاقان قاتل را به زندان میاندازند و فرزند پنجماهه ای آنها را به سر پرستی میگیرند. اما در این میان، نبات برای نجات تنها برادرش باید به پذیرش سرنوشتی غیرمنتظره میشود…
خلاصه کتاب:
رمان «روژیار» روایتگر زندگی دختری به نام دلا است؛ دختری که ده سال از زندگیاش را در تنهایی گذرانده و خانوادهاش به او پشت کردهاند. اکنون مردی وارد زندگیاش میشود که خود از عمق همان گذشتهای میآید، اما هیچکدام از آنها از این حقیقت خبر ندارند... رمان «روژیار» شامل صحنههایی است که ممکن است برای همهی سنین مناسب نباشد.
خلاصه کتاب:
پول برای من همهچیز نیست. من این کار را برای خودم انجام میدهم، برای هیجان، برای رهایی از روزمرگیهای خستهکننده. این کار برای من یک هدف است، یک رسالت انسانی. انجامش میدهم تا چهرهای واقعی آدمهایی مثل تو را پشت اسم و رانت هر کاری میکنند و از فرار میکنند، میکنند. این کار برایم یک مصرف شده، تنها چیزی که آرامم میکند، چهرهای فاصد امثال شماست. برای همین از هیچچیز نمیترسم، حتی اگر بهایش جانم باشد و در نهایت توسط یکی مثل تو از بین بروم باشد.
خلاصه کتاب:
آهار دختری است که سرنوشت، بیرحمانه در بیستسالگی او را بیوه میکند. برای فرار از ازدواجی ناخواسته با مردی که هم سن پدرش است، چارهای جز پناه بردن به اتاق اردوان پاشا نسب، برادر شوهر سابقش، ندارد. مردی که برخلاف ظاهر سرد و مغرورش، عشق را دوباره در دل آهار زنده میکند. اردوان، جوانی سرکش و بیباک، پس از دو سال دوری، به ایران و خانهاش بازمیگردد؛ بازگشتی که او را در برابر عشقی ممنوعه قرار میدهد—بیوهی برادرش، زنی که برای فراموش کردنش از ایران گریخته بود. اما سرنوشت، بازی تازهای را آغاز کرده است. آهار برای رهایی از سرنوشتی که دیگران برایش رقم زدهاند، به اردوان پناه میآورد و این نزدیکی، زخمهای کهنه را دوباره باز میکند...
خلاصه کتاب:
ژیار راشد، مردی از تبار کردها، برای محافظت از مادر و برادر کوچکش باید شغل اجدادیشان را که همراه با مرگ و خون است، بپذیرد. این شغل، او را به دنیای تاریکی میکشاند که هیچ راه بازگشتی ندارد. دشمنان برای نابودی ژیار نقشه میکشند و در یک حمله ناجوانمردانه، همسر و فرزندش میشوند. ژیار در این حادثه به شدت آسیب میبیند و به کما میرود. پس از مدتی، ماهلین، زنی که به شکلی عجیب به زندگی یا پیوند می خورد، وارد داستان می شود و با دیدن ژیار، روند زندگی هر دو دگرگون می شود. حقیقتهای جدید میشوند و مسیر زندگی ژیار به سمت ناشناخته پیش میرود.
خلاصه کتاب:
رمان کلاسیک غرور و تعصب اثر جاودانهای جین آستن، داستان خانوادههای بهنام بنت را روایت میکند که پنج دختر در سن ازدواج دارند. با ورود دو مرد جوان و ثروتمند، آقای بینگلی و دوست مرموزش آقای دارسی، همهچیز تغییر میکند. خانم بنت، مادر خانواده، در آرزوی ازدواج مناسب برای دخترانش، نقشههایی در سر دارد. جین، دختر بزرگ و آرام خانواده، توجه آقای بینگلی را به خود جلب میکند. در سوی دیگر، الیزابت، خواهر باهوش، شوخطبع و سرزندهاش، با آقای دارسی شخصیتی مغرور و درونگرا روبهرو میشود. تنش میان این دو، پایهگذار یکی از معروفترین داستانهای عاشقانه ادبیات جهان میشود. با پیش رفتن داستان، سوءتفاهمها و پیشداوریها در کنار میروند و شخصیتها با رشد فردی و شناخت متقابل، به درکی عمیقتر از عشق و زندگی میرسند. عشق میان الیزابت و دارسی، نه پیامی از بلو فکری و احساسی هر دو شخصیت است. در این مسیر، چالشهایی مانند جداییجین و بینگلی، گروههای خانوادگی، و کشمکشهای درونی قهرمانان، داستان را پُرکشش و انسانی میسازند. غرور و تعصب با ترکیبی از طنز، نقد اجتماعی و نگاهی دقیق به مناسبات طبقاتی و جنسیتی قرن نوزدهم انگلستان، همچنان اثری زنده و پرمخاطب در دنیای ادبیات است.
خلاصه کتاب:
از درمانگاهی که بیرون آمدم، با خودم گفتم حالا که مادرم نیست، بهتر است راه خانهای امیر را در پیش بگیرم. گرمای هوا و بدن مثل پتکی بر سرم فرود میآمد. درونم میلرید، مثل کسی که طولانیتر از گرسنگی نَفَس بریده است. دلپیچههای مداوم داشتم و چشمهایم، دنیا را در سیاهی کدر و لرزان میدیدند. باورم نمیشود که مسمومیتی به ظاهر ساده، اینطور توان آدم را میگیرد. چند بار پشت هم زنگ زدم. وقتی ثریا در را باز کرد، بیرمق کیفم را رها کردم...
کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " رمان دونی " بوده و هر گونه کپی برداری ممنوع میباشد!
طبق ماده 12 فصل سوم قانون جرائم رایانه ای کپی برداری از قالب و محتوا پیگرد قانونی خواهد داشت.