خلاصه کتاب:
حلما دختر مستقلی است که با انجام پروژه های دانشگاهی برای سایر دانشجویان، کسب درآمد میکنه. ولی مدتیه بخاطر مشکل مالی دنبال کاری با درآمد بالاتره… پدر و مادر حلما براش گذشته سیاهی رو رقم زدن که حلما فقط برای ماکان استاد دانشگاهی که با هم عاشق و معشوق بودن تعریف کرده… ماکان هنوز عاشقه و پای حلما مونده ولی خانواده ماکان نه… اَرَس مهندسیه که دچار بیماری ایه و عاشق مادر بزرگش آنام.. اَرَس که دنبال پرستار یا همون همدم برای آنام میگرده توی عروسی فامیلش، حلما رو میبینه و …
خلاصه کتاب:
درباره دو داداش دوقلو هست به نام های یغما و یزدان. یزدان چون تیزهوش بود میفرستنش خارج پیش خالش که درس بخونه وقتی که با والدینش میره خارج که مستقر بشه یغما یه مدتی خونه عموش میمونه که مادر و پدرش برگردن. توی اون مدتت یغما متهم به چشم داشتن زن عموش میشه و کلی اتفاقات میوفته ...
خلاصه کتاب:
امیرعباس سلطانی، تولیدکننده جوانیست که کارگاه شمع سازی کوچکی را اداره میکند، پسری که از گذشته، نقطه های تاریک و دردناکی را با خود حمل میکند و قسمت هایی از وجودش، درگیر سیاهی غمی بزرگ است. در مقابل او، پروانه حقی، استاد دانشگاه، دختری محکم، جسور و معتقد وجود دارد که بین او و امیرعباس، رازی بزرگ پنهان است. رازی که به گذشته، به یک زخم... و در نهایت به یک دلدادگی منجر شده. رازی که حالا بعد از هشت ...
خلاصه کتاب:
داستان دختری به اسم هستی که منشی شرکت پسر عموش شاهرخ و امیرسالار هست و عاشق امیر سالاره و خونوادش مجبورش میکنن با پسر عمه اش مسیح ازدواج کنه.
کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " رمان دونی " بوده و هر گونه کپی برداری ممنوع میباشد!
طبق ماده 12 فصل سوم قانون جرائم رایانه ای کپی برداری از قالب و محتوا پیگرد قانونی خواهد داشت.