خلاصه کتاب:
روایتی عاشقانه بین دختری با قلبی پر از مهر و پسری تنها و پرازکینه و نفرت از زندگی... به زودی رونمایی میشود از داستانی بسیار زیبا و عاشقانه هایی بسیار لطیف و خاص همراه شوید با توتیا و امیرپاشا. توتیایی که چشمان امیرپاشا میشود در تاریکی این زندگی پر از جبر. «دلم تاریک بود، چشم بهانه بود، تو در قلبم روشن شدی» ...
کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " رمان دونی " بوده و هر گونه کپی برداری ممنوع میباشد!
طبق ماده 12 فصل سوم قانون جرائم رایانه ای کپی برداری از قالب و محتوا پیگرد قانونی خواهد داشت.