خلاصه کتاب:
میگویند توبهی گرگ مرگ است! بهراد افشار همان گرگی بود که میبایستی سرانجاماش مرگ باشد و بس. مردی که باغ وحش کاملی را در خود داشت، گرگ صفتی که بقایی برای کسی نداشت، مار خوش خط و خالی که هم چون خفاش، خون خوارِ قهاری بود و این روباه حیله گر موشِ موذی و کثیفیست که در تیز بودناش به عقاب شهرت دارد. بهراد قانونهای زیادی را دور زده است، ولی نقابها که بیافتند و پرده از حقایق برداشته شود؛ صفحه جدیدی از باورها به نمایش میایستد! ...
خلاصه کتاب:
اَفرا دخترِ به ظاهر خجالتی و سر به زیرِ حاج فتاح سلطانی، به دنبال بهدست آوردن استقلال، ماهها پیش بعد از قبولِ شرط دردسرساز پدربزرگِ مستبد و متعصب اش، با شراکت عمهی کوچکش کافهای در حومهی شهر برپا کردهاند. همهچیز خوب پیش میرود تا قبل از اینکه گندِ جبران نشدنیای به بار بیاورند و بهخاطر ترس از طرد شدن، ماهها روی آن سرپوش بگذارند. اما ماه همیشه پشت ابر نمیماند. کینه و کدورت قدیمیِ شایان خان و سوءتفاهمی که برای او و خانوادهاش پیش آمده است، باعث میشود که شاهانِ جاوید پا به میدانِ بازی بگذارد و بعد از ماهها، بوی تعفنآور رسوایی، خانوادهی سلطانی را بیآبرو کند. «گیلهنار در زبان ترکی به معنای آلبالو میباشد.»...
کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " رمان دونی " بوده و هر گونه کپی برداری ممنوع میباشد!
طبق ماده 12 فصل سوم قانون جرائم رایانه ای کپی برداری از قالب و محتوا پیگرد قانونی خواهد داشت.