خلاصه کتاب:
رمان «روژیار» روایتگر زندگی دختری به نام دلا است؛ دختری که ده سال از زندگیاش را در تنهایی گذرانده و خانوادهاش به او پشت کردهاند. اکنون مردی وارد زندگیاش میشود که خود از عمق همان گذشتهای میآید، اما هیچکدام از آنها از این حقیقت خبر ندارند... رمان «روژیار» شامل صحنههایی است که ممکن است برای همهی سنین مناسب نباشد.
خلاصه کتاب:
یاسر مردی از تبار کورد که بعد از مرگ صمیمی ترین دوستش "طاهر"، مسئولیت خانوادهش رو بر عهده میگیره؛ آفاق "بیوهی طاهر" رو به عقد خودش در میاره. اما جنجال از جایی شروع میشه که آهو "دختر طاهر" دست و دلش رو میلرزونه و از مرد جدی که یک ایل ازش حساب میبرند، به عاشق و دلباخته دختر خونده خودش تبدیل میشه و... "جنجال عشقی ممنوعه بین مرد میانسال و دختر آفتاب و مهتاب ندیده کورد"
خلاصه کتاب:
سایه یه دختر ۲۰ساله آروم و بسیار درونگرا هست کسی که تا این سن هیچ دوست جنس مخالفی نداشته... خیلی اتفاقی تو تلگرام با مردی به اسم آراز اشنا میشه و برای مقابله با این استرس به صورت مجازی باهاش وارد رابطه میشه... سایه بهش اعتماد میکنه و حرفاشون از مسائل عادی به گفتن فانتزی هایشان میرسه اما این رابطه مجازی باقی نمیمونه و سایه خودشو وسط یه رابطهی مخفی و ممنوعه با مردی که میخواد فانتزی هاشو عملی کنه میبینه...
خلاصه کتاب:
این رمان با پایان خوش برگرفته از واقعیت هست. نیکو ، دختری که تو سن کم با پسر خاله ی دوستش که یه دندونپزشک سرشناس هست آشنا میشه و بخاطر علاقه ی طرف مقابل و پدر و مادرش به این مرد خیلی زود این آشنایی به ازدواج ختم میشه اما ازدواجی که تازه شروع طوفان هاست... نیکو بحاطر نقد های مداوم همسرش، هر روز و هر شب تلاش میکنه تا بهتر باشه اما درست زمانی که فکر میکنه به نقطه خوبی رسیده، همسرش رو با دوست صمیمی خودش رو تختخواب پیدا میکنه و باور هاش زیر و رو میشه، حالا دیگه نیکو نمیخواد یه بازنده باشه، هرچقدر هم این مسیر سخت باشه...
خلاصه کتاب:
داستان در مورد زنی ب نام نیکی ک ازدواج میکنه اما بعد از سالها دوری بالاخره به عشق اساطیریش میرسه اما به شرطهها و شروطهها! اون وقتی به عشق قدیمیاش برمیگرده که آراز از زندگی شکست خوردهش برگشته و سعی داره از نو خودشو بسازه. آراز برای مراقبت از نیکی و دخترش، اونا رو پیش خودش میاره تا از شر باندهای قاچاق هرمیای ک سعی دارن اونهارو پیدا کنن و به یه بسته بزرگی که زیر سایهی اون دو پیدا میشه، دست پیدا کنن، در امان بزاره اما نمیدونه که دلش باخته میشه و...
خلاصه کتاب:
ترانه دختری منزوی و محتاطیه که بعد از گذشت یازده سال، هنوز آثار کودک آزاری تو زندگیش نمایانه و همین اتفاق باعث شده از همه فاصله بگیره الخصوص خانواده مذهبی و پدر مستبدش که با اینکه میدونن چه کسی به ترانه آزار رسونده ترانه رو مجبور به سکوت میکنن، اما بعد از گذشت چند سال و با ورودش به دانشگاه زندگیش رنگ تغیر به خودش میگیره و با پسری به شدت معمولی اما متفاوت آشنا میشه، کیارشی که خودش هم گذشتهی خوبی نداشته اما دوست خوبی برای تنهاییهای ترانهست! با گذر زمان هر دو شون متوجه میشن عاشق همدیگهان اما با مزاحمتهای شخص آشنایی همه چیز عوض میشه؛ اون شخص کسی نیست جز قاتل قاتل دوران کودکی ترانه ...
خلاصه کتاب:
داستان بر گرفته از واقعیت هست. شقایق در یکی از شهر های کوچیک شمالی زندگی میکنه. مخفیانه با دوست پسرش برای اولین بار قرار میذاره اما تو قرار اول دزدیده میشه و به امارات فرستاده میشه جایی که دخترهارو برای استفاده ابزاری آموزش و اجاره میدن. اما همه چیز در یک ملاقات کاری زیر و رو میشه و شقایق در مسیر جدیدی قدم میگذاره ...
خلاصه کتاب:
من یاشارم.. هیولایی تشنه به خون، هیولایی برخواسته از ناامیدی و رنج.. هیولایی که در میان تاریکیها رشد کرد و خود را به جهان نشان داد. پسری که در پسِ خرابههای شهر بزرگ شد.. پسری که روح و جسمش با درد و رنج عجین شده بود. پسربچهای که تنها به دنبال یک زندگی بود، یک آرامش.. یک زندگی عادی همانند دیگر مردمِ شهر، اما دنیا با من خوب تا نکرد. پس من تبدیل به چیزی شدم که همه از او نفرت و وحشت داشتند.. یک هیولا که تنها با سرخی خون سیراب میشد. این منم، یاشار.. پسری از تبار درد و غم.. هیولایی که برای انتقام از دنیا و مردم ظالمش بیدار شده بود!
کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " رمان دونی " بوده و هر گونه کپی برداری ممنوع میباشد!
طبق ماده 12 فصل سوم قانون جرائم رایانه ای کپی برداری از قالب و محتوا پیگرد قانونی خواهد داشت.