خلاصه کتاب:
قصه از عمارت مرگ شروع میشود از خانهای مرموز در نقطه ای نامعلوم از تهران بزرگ! حنا خورشیدی برای کشف راز یک شب سردِ برفی و پیداکردن محمولههای گمشده دلار و رفتن به دل اُقیانوس، با پلیس همکاری میکند تا لاشه رویاهای مدفون در برف و خونش را از تقدیر پس بگیرد. در حالی که ردپای سرگرد امیرمهدی رَها، بر برفهای خونین، جا مانده و برچسب "پلیس خاطی" هر لحظه بیشتر به این نام وصل میشود؛ به نام مردی که یکروزی در گذشته بوی نان گرم میداد و حالا مدتهاست که کنج سلول انفرادیاش، بوی خونِ آدمیزاد میدهد!
خلاصه کتاب:
«دریا تجلی» طراح لباس عروسیست که از لباسهای سپید و مراسمهای ازدواج، خاطره خوبی ندارد. او پنجسال پیش، در شب عروسیش تصمیم به کشتن داماد گرفته و سپیدی لباس عروسش را با خونِ مرد مورد علاقهاش رنگین کرده است. اما هیچچیز آنطور که دریا تصور میکرد پیش نمیرود! «یونس» زنده میمانَد و پنج سال بعد برای فهمیدن دلایل دریا و گرفتن انتقام برمیگردد؛ آن هم درست زمانی که دریا وسطِ یک رابطه عاشقانه با مرد دیگریست! «شلیک به خورشید» داستان یک کودکربایی است که ماجراهای تلخ آن، به نوزدهسال پیش بر میگردد؛ به زمانی که دختر پنجساله قاضی دادگستری درست در روز تولدش ربوده میشود و از همان نقطه، سرنوشت برای خانوادهی «تجلی» تغییر میکند ...
خلاصه کتاب:
توی یکی از همین برجای بلند و سر به فلک کشیده شهر پر از دود و آلودگی شهر تهران مردی زندگی میکنه که سال هاست تاری از تنهایی به دور خودش تنیده و تموم زندگیش توی کارش خلاصه شده… این مرد تنها، یه مرد بی معاشرته که به اجبار پدرش پا تو محله ای میذاره که براش یه دنیای ناشناختهست با آدم های جور واجور و رنگارنگ که هیچ کدومشون شبیه به اون نیستن… تو این محله و دنیای ناشناخته دختری رو میبینه که کاملا نقطه مقابلشه اما با وجود تموم تفاوتها و تناقضها مرد بی معاشرت قصه دل میبازه و پا به یک مثلت بزرگی به نام عشق میذاره که زندگیش رو دگرگون میکنه …
کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " رمان دونی " بوده و هر گونه کپی برداری ممنوع میباشد!
طبق ماده 12 فصل سوم قانون جرائم رایانه ای کپی برداری از قالب و محتوا پیگرد قانونی خواهد داشت.