خلاصه کتاب:
امیر حسین شریعت... مرد مذهبی و جدی... با مرام و اهل زورخونه! همه بهش میگن اقا سید! یه محل سر اسمش قسم میخورن! به خودش قول داده که دورِ عشق و عاشقی رو خط بکشه! قول داده فقط پشتِ زنی باشه که برای یه مدت همخونه شه! زنی که شوهر نداره و بارداره! شوهرش فوت کرده و بیوه حاملست! تو محل چو میوفته که زنِ شوهر مرده چطور حامله شده! آقا سید دل میده به دلِ مریم خانم.... صیغش میکنه و... روایت یک زندگی واقعی ...
خلاصه کتاب:
-جلوی شوهر قبلیت هم غذای شور گذاشتی که در رفت!؟ بغضم را به سختی قورت میدهم. -ب..ببخشید، مگه شوره؟ هاتف در جواب قاشق را محکم روی میز میکوبد. نیشخند ریزی میزند: نه شیرینه... من مرض دارم می گم شوره ...
خلاصه کتاب:
مرضیه دختر زیبای چشم آبی که عاشق نعمت، مرد فرش فروش همسایه شون میشه... مردی که جز شکنجه و آزار چیزی برای مرضیه ندارد... عشق نعمت اجاره نمیده که مرضیه پسر لاغر اندامی را که همچون سایه دنبالش هست را ببیند. با ازدواج مرضیه با نعمت، او از خانواده طرد و...
کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " رمان دونی " بوده و هر گونه کپی برداری ممنوع میباشد!
طبق ماده 12 فصل سوم قانون جرائم رایانه ای کپی برداری از قالب و محتوا پیگرد قانونی خواهد داشت.