خلاصه کتاب:
دیدار، که تمام توجه و محبت پدرش را معطوف به عمه و فرزندانش (شاهین، عقاب، پرستو) میبینید که با هم زندگی میکنند، نفرتی عمیق از آنها به دل میگیرد، او در دانشگاه با عقاب همکلاسی است و هیچ فرصتی را برای تحقیر و عصبانی کردن او را از دست نمیدهد در همان زمان برادر دیدار با پرستو نامزد میکند و ...
خلاصه کتاب:
راجع به دختری به اسم بهانه است. بهانه شخصیت مقابل اتابک. دختری از جنس همه دخترای اطرافمون، دختری که غم از دست دادن مادر رو تجربه کرده. دختری که نامادریش باهاش بدرفتاری میکنه. داستان از جایی شروع میشه که پدر و نامادریش میرن خارج و بهانه برای زندگی پیش عموش اتابک میره...
خلاصه کتاب:
تو اوج درموندگی و بدبختی، وقتی امیدی برای رسیدن به مطلوب نیست، یه عاجزانه صدا زدن معبود تبدیل میشه به گره گشا و خدا یه ناجی برات میفرسته، کسی که در قبال کمک هاش هیچ انتظاری ازت نداره فقط میخواد دست از تعارف کردن برداری… کسی که تبدیل میشه به تکیه گاه، محرم اسرار، دوست، یار و در نهایت عشق! عشقی که با یه حضور ناخونده، تو فصل بلوغ میمونه…
کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " رمان دونی " بوده و هر گونه کپی برداری ممنوع میباشد!
طبق ماده 12 فصل سوم قانون جرائم رایانه ای کپی برداری از قالب و محتوا پیگرد قانونی خواهد داشت.