خلاصه کتاب:
هستی به خواستگاری کیان پسرعمویش جواب رد میدهد و در همان حین با همکلاسیش امیر نامزد میکند. امیر که ذاتا شکاک بوده، بعد از مدتی آن روی سکه را نشان میدهد و هستی را مورد آزار و اذیت قرار میدهد. هستی تصمیم میگیرد که ای نامزدی را بهم بزند. امیر به هستی طوری مشکوک میشود که فکر میکند بهش خیانت کرده. پا روی تمام قول و قرارهایی که با خانوادهی هستی گذاشته میگذارد و برای اثبات بکر بودن هستی ازش نشانه میخواهد.
خلاصه کتاب:
دخترا متفاوت اند. یه وقتایی تصمیمایی میگیرن که پشتش کلی اتفاق براشون میوفته. گاهی یه سریاشون برای اولین بار که عاشق میشن،صبر نمیکنن تا معشوقشون قدم اولو جلو بیاد.خودشون قدم اولو یعنی خاستگاری کردنو بر میدارن. بعضی وقتا این میشه اولین اشتباه اما میشه اسمشو گذاشت عشق عاشقی که برای عشقش هرکاری رو میکنه تا داشته باشش. عاشقی که کسی که عاشقش نیستو عاشق خودش میکنه. حالا به هر روشی. و معشوقی که به طمع انتقام جلو میاد و خودش توی دام عاشق میوفته اما ترس داره از اعتراف به عشق و اما در نهایت...
کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " رمان دونی " بوده و هر گونه کپی برداری ممنوع میباشد!
طبق ماده 12 فصل سوم قانون جرائم رایانه ای کپی برداری از قالب و محتوا پیگرد قانونی خواهد داشت.