خلاصه کتاب:
من سالها تنهایي رو انتخاب کردم تا نه باعثِ مرگ کسی باشم و نه بانیِ عذابِ بشریت .... ترجیح دادم تنهایی عذاب بکشم و شومی سرنوشتم رو به دوش بکشم ، اما همیشه عذاب راه جدیدی برای رسیدن بهت پیدا میکنه!... توجه: این رمانِ کوتاه ، در واقع یه اسپِینآف[Spin_off] از رمان کوازار هست ک مربوط به وقایع قبل از ماجرای سهگانه کوازاره!!
خلاصه کتاب:
یه گروه دانشجو با دلایلی مختلف وارد یه خونه میشن که بر اساس یه شایعه پا گرفته، خونه ایی که فقط و فقط قربانی میخواد و چی بهتر از یک گروه هفت نفر!؟
کتاب رمان او میآید اثر یزدانی و vempirsz لینک مستقیم دانلود فایل PDF - ویرایش جدید + سازگار با همه گوشی ها
رایان، مثل هر آدم عادی دیگهای یک زندگی معمولی را میگذراند، اما متوجه حقیقتها و اتفاقات عجیبی میشود که زندگیاش را از یک زندگی ساده به یک زندگی پر خطر و پر حاشیه تبدیل میکند! دوست شوخ طبع و سرزندهاش حرفهای او را باور نمیکند و رایان مجبور به سکوت میشود تا اینکه اوضاع ترسناکتر میشود و همه چیز برملا شده! هیچکس نمیداند مشکل از کجاست و فقط مجبور به تحمل صحنههای ترسناک وحشتناک و جنگیری هستند …
تکه ای ...
خلاصه کتاب:
دختری مظلوم و آروم به اسم افرا بعد از اینکه قتل یکی از عزیزانش رو با چشمهای خودش میبینه، افسردگی شدیدی میگیره. افرا برای اینکه حالش خوب بشه، به خونهی مرجان، خونهای که توی یکی از روستاهای دور افتادهی ایران هست میره؛ غافل از اتفاقاتی که پیش رو داره. به نظرتون سرنوشت پایان شیرینی رو برای افرا در نظر میگیره؟ دوستی داره که از پشت بهش خنجر بزنه یا نه؟
خلاصه کتاب:
یه خانوم جوان برای درس دادن به مدرسه ای میره که در یک روستای نسبتا دور افتاده هست، اونجا با بچه ها و اتفاقات جالبی روبه رو میشه در این داستان علاوه بر خانم معلمی که سعی داره خیلی صبور و منطقی نشون بده، با پسر نوجوان با نمکی هم آشنا میشیم که رو مخ این خانم معلمه و تقریبا هیچیش به آدمیزاد نرفته ولی یکمی که پیش بریم حتی می تونیم عاشقش بشیم. توی این داستان با هم میخندیم، میترسیم و با ماجراها و اتفاقاتی رو به رو میشیم که مرتبط با شهروندان نامرئی و غیرعادی پشت کوه، یعنی اجنه هست ...
خلاصه کتاب:
ژینا دختری معمولی که همراه دوستاش به خونه های جن زده میرن... آخرین خونه ای که ژینا میره اتفاق های عجیبی براش میافته و در راه برگشتن تصادف میکنه... و ژینا به کما میره... ژینا در کما به حقایقی میرسه که زندگی اش رو تغییر میده ...
خلاصه کتاب:
داستان این رمان درباره پسری به اسم آراد که چند سال پیش بیماری روانی داشت توی تیمارستان بستری بود. با خانوادش مشکل جدی داره و از دار دنیا یه دایی تو خونواده براش مونده. بعد از بیرون اومدن از تیمارستان تلاششو میکنه و مهندس عمران میشه و تو یه شرکت مشغول به کار میشه در آمدش هم خیلی خوبه و کم کم به ثبات مالی میرسه. اون که داره زندگیشو میکنه بعد از یه مدت متوجه آزار و اذیت هایی از طرف یه قوم غریبه میشه و چون قبلا بیماری داشته اوایل کسی حرفاشو باور نمیکنه فکر میکنن دوباره دیوونه شده ...
خلاصه کتاب:
همه چیز از یه شب شروع میشه. آن شبِ لعنتی! اتفاقاتی که اون شب لعنتی تو اون خونه دانشجویی برای چهار تا دختر و همخونهای داستان ما میافته... توی شبی که همه برای احضار روح بابای مونا دور هم شدن تا بتونن ازش سوال بپرسن: ”مامان مونا کجاست؟”
مامانی که تو بچگی مونا رو تنها گذاشت و رفت..
کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " رمان دونی " بوده و هر گونه کپی برداری ممنوع میباشد!
طبق ماده 12 فصل سوم قانون جرائم رایانه ای کپی برداری از قالب و محتوا پیگرد قانونی خواهد داشت.