خلاصه کتاب:
لحظه ای که جسیکا کرسول یازده ساله چشمش به کالن هایز خورد، می دانست که اون یه شاهزاده شکست خورده ست. شاهزاده ی خودش. آن ها برای هم یه پناه شدند، یک مکان امن و جادویی دور از زندگی و دردسرش هایش. تا زمانی که کالن جسی را.. و بعد کالن بدون یک کلمه ناپدید شد.. سالها بعد همه میدانستن که آقای "هایز" کیه. آهنگساز مشهور. پسر بد و بدنام. چیزی که هیچکس نمیدانست این بود که هنر موسیقی کالن در اعماق وجودش و پشت سر شیاطین درونی اش گیر کرده بود ...
کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " رمان دونی " بوده و هر گونه کپی برداری ممنوع میباشد!
طبق ماده 12 فصل سوم قانون جرائم رایانه ای کپی برداری از قالب و محتوا پیگرد قانونی خواهد داشت.