خلاصه کتاب:
نیاز دختری شاد و پر هدف بعضی جاها مغروره و بعضی جاها خجالتی و گستاخ. سختی و تلخی مثل منو تو توی زندگیش داشته اما مال نیاز یه خورده بگی نگی از حد ظرفیتش بیشتر میشه، روزگار باهاش جوری کنار میاد که حتی لحظهای تو باورهاش نمیگنجه… نیاز دوست داره پیشرفت کنه اما چجوری؟ شخصی وارد زندگیش میشه که ناخواسته راه پیشرفت نیاز رو سخت و تقریبا غیرممکن میکنه… آیا نیاز میتونه در برابر این همه چوبی که لای چرخش میره موفق به مقصدش برسه؟ میتونیم همراهش باشیم تا ببینیم نیاز ظرفیتش تو این همه سختی تا کجاست…
کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " رمان دونی " بوده و هر گونه کپی برداری ممنوع میباشد!
طبق ماده 12 فصل سوم قانون جرائم رایانه ای کپی برداری از قالب و محتوا پیگرد قانونی خواهد داشت.