خلاصه کتاب:
سپاسِ نیکزاد یکی از بزرگ ترین شرکتهای واردات و صادراتِ میوه تو کشور رو داره، اون یه آدمِ خوش گذرونه و از ازدواج فراری، همهی زندگیش به کار کردن و خرج کردن واسه تفریحاتش گذشته و یه زندگیِ رو روال داره تا این که متنِ وصیت نامهی پدرش توسطِ عموش بهش اطلاع داده میشه و اون میفهمه که در واقع هیچی نداره و اگه قراره اموالی که از پدرش بهش رسیده به نامش بشه باید حتماً ازدواج کنه و مجبور میشه به عموش دروغ بگه که ازدواج کرده اما نمیدونه عموش که خارج از کشوره واسه دیدنِ همسرش به ایران میاد ...
کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " رمان دونی " بوده و هر گونه کپی برداری ممنوع میباشد!
طبق ماده 12 فصل سوم قانون جرائم رایانه ای کپی برداری از قالب و محتوا پیگرد قانونی خواهد داشت.