خلاصه کتاب:
من نوا هستم! دختر ۱۹ ساله روستایی که به شهر میام. برای اینکه بتونم خرجمو در بیارم، خدمتکار مردی میشم که هیچکس از هویت واقعیش خبر نداره و همه اون رو با لقب آنیل میشناسن. هنوز یک هفته هم از استخدامم نگذشته که متوجه تمایلات عجیب این مرد میشم. و ماجرا وقتی بدتر میشه که تو مهمونی جلوی کلی مرد، من رو به عنوان برده معرفی میکنه و ازم میخواد مجلسش رو گرم کنم ...
کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " رمان دونی " بوده و هر گونه کپی برداری ممنوع میباشد!
طبق ماده 12 فصل سوم قانون جرائم رایانه ای کپی برداری از قالب و محتوا پیگرد قانونی خواهد داشت.