خلاصه کتاب:
رها دختری نبود که منتظر کسی بمونه تا نجاتش بده. از همون جوونی، خودش قهرمان زندگی خودش بود. اما کی فکرشو میکرد که یه روز، دختری با رویای سادهی آرامش، خودش رو توی قلب تاریکی مافیا ببینه؟ جایی که باید چشم بسته اعتماد کنه... به دو مردی که حتی اسم واقعیشون رو نمیدونه. دو غریبه که نه تنها توی اون جهنم هوای رها رو داشتن، بلکه جونش رو هم براش گذاشتن وسط...
کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " رمان دونی " بوده و هر گونه کپی برداری ممنوع میباشد!
طبق ماده 12 فصل سوم قانون جرائم رایانه ای کپی برداری از قالب و محتوا پیگرد قانونی خواهد داشت.