خلاصه کتاب:
دلیا دختری که بعد از مست دستگیر شدن، مجبور به همخونه شدن با پسرعموی دخترباز و عیاشش که نامزد داره میشه و یک شب وقتی مست میکنن حامله میشه و…
خلاصه کتاب:
پسری عیاش و خوشگذرون که با دوستش آمریکا زندگی میکنه و با وجود پولهایی که ماهیانه پدرش براش واریز میکنه بدون هیچ زحمتی به تفریحا ت مختلفش میرسه تا اینکه مجبور میشه به ایران برگرده... و دختری که از بچگی کار کرده تا خواهرش در آرامش زندگی کنه. آشنایی این ها شروع یک قصه اس...ی قصهی پر پیچ و خمی که قراره یک داستان جدید لابلای زندگ دو شخصیت، با دو سطح اجتماعی متفاوت باشه؛ پسری از تبار ثروت و عیاشی و دختری از تبار فقر و سختکوشی... قراره گاهی بخندیم، گاهی اشک بریزیم... و در کنارش شاید بتونیم خیلی چیزها یاد بگیریم.
خلاصه کتاب:
سرهنگ رودلف ايوانويچ آبل، جاسوس مشهور شوروی. براستی هنوز كسی از نام و هويت حقيقی او اطلاعي ندارد. كسی كه مدت ۹ سال در قلب آمريكا خانه گرفته بود. در ظرف این ۹ سال قوی ترین تشکیلات جاسوسی و ضدجاسوسی جهان نمی دانست که یک استاد نابغه و بی نظیر این فن به طرز کاملا عجیب و محرمانه در قلمرو آنها مشغول فعالیت است. آبل در این مدت حد اعلای جرات و جسارت را که واقعا به زحمت می توان در افراد بشر پیدا کرد، نشان داده بود. مرکز کار او و آنتن مخفی گیرنده و فرستنده رادیویی اش درست روبروی اداره مرکزی اف. بی. آی. ستاد کل ضدجاسوسی آمریکا قرار داشت. در آن طرف خیابان به طوریکه اگر یک بچه از این خیابان سنگی به طرف آن پرتاب می کرد، به آن می رسید. ولی این جاسوس حیرت انگیز در سال ۱۹۵۷ قربانی یک خیانت شد...
خلاصه کتاب:
کتاب هیچکس مثل تو مال این جا نیست، مجموعه ای از داستان های کوتاه نوشته ی میراندا جولای است که نخستین بار در سال 2005 منتشر شد. میراندا جولای، تمامی استعدادهای خارق العاده ی خود را در خلق این مجموعه ی جذاب، روح بخش و پراحساس به کار گرفته و توانسته به لحظات به ظاهر بی اهمیت، قدرت و گیرایی به خصوصی ببخشد. در این داستان های خیره کننده، مواجهه ای دوستانه، یک سوءتفاهم و یا آشکار شدن یک موضوع ممکن است دنیای شخصیت ها را زیر و رو کند. جولای با توانایی و تسلطی مثال زدنی از خصوصیات، منطق و آرزوهای عجیب و غریب حاکم بر زندگی هر یک از کاراکترها پرده برمی دارد. کتاب هیچکس مثل تو مال این جا نیست، اولین اثر نویسنده ای است که ایده هایش را به شکلی فوق العاده بدیع و هیجان انگیز بر روی کاغذ ثبت می کند.
خلاصه کتاب:
رمانی پرماجرا و نفس گیر دربارهٔ خشک شدن کرهٔ زمین و مرگ آب، چیزی مثل آخرین روزهای حیات و تلاش قهرمان ها و آدم ها برای نگه داشتن این حیات. برای همین قصه ای در رمان اجرا می شود که از یک سو پا در پیش گویی های عذاب آلود کتاب مقدس دارد و از سویی دیگر هراس بالارد از آیندهٔ بشر و خشونتی که بین این انسان ها وجود دارد ، امید، بالارد به پیروزی انسان در واپسین لحظات یک رمان درخشان ساخته است.
خلاصه کتاب:
بهش میگن گورکن، یه قاتل زنجیرهای حرفهای که هیچ ردی از خودش به جا نمیزاره... تشنه به خون و زخم دیدست... رحم و مروت تو وجود تاریکش یعنی افسانه... چشمان سیاه نافذش و هیکل تومندش همچون گرگی درندست... حالا چی میشه؟ اگه یه دختر هر چند ناخواسته تو کارش سرک بکشه! و با چهرهی واقعی او آشنا بشه... حکم میگه که باید اسیر بشه، اسیر او اما...
خلاصه کتاب:
خسته از تداوم مرور از دست داده هایم، در تلاطم وهم انگیز روزگار، در بازی های عجیب زندگی و مابین اتفاقاتی که بر سرم آوار شدند، میجنگم! در برابر روزگاری که مهره هایش را بی رحمانه علیه ام چید... از سختی هایش جوانه میزنم و از عشق قدرت! سالوادور داستان دختریست که به فاصلهی یک روز از میان یک زندگی مرفه به یک زندگی معمولی سقوط میکند… و در بین تقلاهایش سالوادوری پیدا میشود که…
خلاصه کتاب:
زن و شوهری به نام پاتریشیا و ایتن که در ششمین ماه ازدواج خود هستند بهدنبال خانهی رؤیاهای خود و به پیشنهاد مشاور املاکشان، راهی جاده شدهاند. در جاده برف سنگنی میبارد و سیگنال مکانیاب آنها از کار افتاده است. تریشیا اصرار دارد برگردند و قید بازدید از خانه را بزنند، اما ایتن تا کارش را به انجام نرساند، دستبردار نیست. بالاخره خانه را پیدا میکنند، یکی از چراغهای آن بهطرز مشکوکی روشن است، اما کسی در خانه نیست و هیچ ماشینی در اطراف خانه دیده نمیشود. تریشیا با دیدن خانه حس بدی پیدا میکند. او احساس میکند که اتفاق وحشتناکی در این خانه رخ داده است...
خلاصه کتاب:
این داستانی دربارهی فداکاریه.. دربارهی مرگ.. عشق.. آزادی. این داستانی دربارهی یه حس همیشگیه. هیون آنتونلی و کارماین دمارکو در دو موقعیت کاملا متفاوت بزرگ شدهاند. هیون یه برده نسل دوم که تو خونهای وسط صحرا محبوس شده روزهاش پر از کارهای سخت و بدرفتاریهای وحشتناکه. کارماین، توی یه خانوادهی ثروتمند مافیایی به دنیا اومده، یه زندگی پرمزایا و افراطی دارد. حالا، چرخش تقدیر سبب می شود که دنیای این دو نفر با هم تلاقی کند. که میون تارهایی از دروغ و رازها گرفتار بشنوند. آنها میفهمند که گرچه در ظاهر با هم فرق دارند اما در بطن، از اون چیزی که دیگران فکرش رو میکنند نقاط مشترک خیلی بیشتری بینشون هست ...
کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " رمان دونی " بوده و هر گونه کپی برداری ممنوع میباشد!
طبق ماده 12 فصل سوم قانون جرائم رایانه ای کپی برداری از قالب و محتوا پیگرد قانونی خواهد داشت.