خلاصه کتاب:
چهار شخصیت... غرق دنیای خودشون... غرق اهداف خودشون... متنفر از هم... چهار تا شخصیت متفاوت... دو خواهر ناتنی از قضا خبرنگار که باید برای برگشت به شغل مورد علاقشون تلاش کنن... باید بهترین خبر استانبول رو پیدا کنن... اما آیا با وجود نفرت و لج بازی هاشون با وجود منفی ترین و لجوج ترین های سیاره در مقابلشون... این کار راحته؟
خلاصه کتاب:
من سوزانم، تو آمدی قلبم را مال خودت کردی و بد سوزاندیم .. و من میآیم به زودی زود.. قلبت را از ریشه میکنم و تو نمیدانی من دیگر دختر ساده و ابله اون روز ها نیستم.. عوض شده ام.. و تو باعثش شدی ...
خلاصه کتاب:
با یه مشت آدم دروغگو دورمون رو شلوغ کردیم. تا بلکه از تنهایی در بیایم. تا شاید... زندگیمون راحت تر بشه. ولی یه جاهایی لازمه قوی باشی.. دیگه از اینکه یکی اون یکی رو تنها بزاره نترسی. یادت باشه که ترس تنها چیزیه که عقب میندازتت.. پس انقدر قوی باش که بدونی کی وقت رفتنه! باز مثل این نصیحت گراها صحبت کردم.. اینا همشش حرفه.. وایسا حدس بزنم.. الآن با خوندن این متن زندگیت متحول شد درسته؟ پس لازمه بهت بگم، آناناس! منم از این فکرا زیاد می کردم، ولی فقط فکر می کردم؛ عمل نه! ولی تو مثل من نباش عمل کن، از باور داشتن به خودت شروع کن ...
خلاصه کتاب:
ترنم بهعلت بیماری پدرش مجبور میشه اختیارات شرکت مهندسی پدرش رو بهدست بگیره و خودش اونجا رو اداره کنه. برای جذب نیروی جدید اقدام میکنه و فقط یکی نظرش رو جلب میکنه. اون شخص هم رادین تابشه. اما این آقارادین بدون ماجرا نیست. مجبور شده به این شرکت بیاد. ترنم اصلاً از رادین خوشش نمیآد و همین جنجالی رو بین اونا راه میندازه که خوندنی وجالبه...
خلاصه کتاب:
داستان از اونجایی شروع میشه که آنیا، دختر افسانه ای ما خواب میبینه، اما خوابای اون معمولی نیستن! خوابای وانیا میشن آینده میشن واقعیت.. وانیای ما یه شب میخوابه ولی ایندفعه خواب عجیب غریبی میبینه، زندگیش میشه افسانه و داستان توی کتابا، پرت میشه تو یه سرزمین عجیب که پراز ماجراهای عجیب و همه چیزش تغییر میکنه از اسمش بگیر تا شیوه زندگیش. حالا این دختر باید اونجا چیکار کنه؟ چرا به اون سرزمین رفته؟ چطوری رفته؟ چه اتفاقایی براش میفته؟ چه ماموریت هایی داره؟ واقعیت چیه؟اون کیه؟ چه قدرتی داره؟ چه کسانی رو میبینه؟ چه حسایی پیدا میکنه؟ ...
خلاصه کتاب:
این رمان داستان زندگی دختری رو بازگو میکنه که خیلی زندگی آزادی داره و حجاب براش معنایی نداره و یه خواستگار براش میاد که دکتری مذهبیه و خیلی هم خجالتیه و دختر داستان ما با شیطنت هاش...
نام کتاب: از خواب برگشتم به تنهایی (خواستگار خجالتی من)
خلاصه کتاب:
یه خانوم جوان برای درس دادن به مدرسه ای میره که در یک روستای نسبتا دور افتاده هست، اونجا با بچه ها و اتفاقات جالبی روبه رو میشه در این داستان علاوه بر خانم معلمی که سعی داره خیلی صبور و منطقی نشون بده، با پسر نوجوان با نمکی هم آشنا میشیم که رو مخ این خانم معلمه و تقریبا هیچیش به آدمیزاد نرفته ولی یکمی که پیش بریم حتی می تونیم عاشقش بشیم. توی این داستان با هم میخندیم، میترسیم و با ماجراها و اتفاقاتی رو به رو میشیم که مرتبط با شهروندان نامرئی و غیرعادی پشت کوه، یعنی اجنه هست ...
خلاصه کتاب:
نغمه تک دختر یه سازنده سرشناس تو شیرازه، دختری که بخاطر نگرانی ها و حساسیت پدر و مادرش وابسته و منزوی شده. بخاطر این وابستگی ها نغمه سه ساله پشت کنکور مونده و به شدت دلش استقلال و رفتن از خونه میخواد. برای همین از مردی کمک میگیره تا بتونه پدرش رو راضی کنه و دانشگاه شهر دیگه بره، مردی که در ظاهر هدفش کمک به استقلال نغمه است اما در باطن... برنامه دیگه ای برای نغمه داره!
خلاصه کتاب:
جانا دختر شر و شیطون سرخوشی که توی یه گراند هتل بزرگ کار میکنه لامصب زبونش هم از بس درازه تشبیه رفیقاش به اتوبان تهران قم تشبیهش کردن حالا از شانسش در حالی که داره کار میکنه و میرقصه با آهنگ جوادی به صاحب جدید هتل که بسیار جدی و خشک هست برخورد میکنه و با چرخ سفارشات زیرش میگیره باید ببینیم که معین صاحب جدید هتل میتونه با زبون دراز جانا کنار بیاد یا دستور میده شبونه تو خواب خفش کنن ...
کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " رمان دونی " بوده و هر گونه کپی برداری ممنوع میباشد!
طبق ماده 12 فصل سوم قانون جرائم رایانه ای کپی برداری از قالب و محتوا پیگرد قانونی خواهد داشت.