دانلود رمان عشق سیاه از آزاده رمضانی کامل رایگان
ژانر رمان : طنز، تراژدی، غمگین، پلیسی، معمایی
تعداد صفحات : ۵۳۵
خلاصه رمان:
من سوزانم، تو آمدی قلبم را مال خودت کردی و بد سوزاندیم .. و من میآیم به زودی زود.. قلبت را از ریشه میکنم و تو نمیدانی من دیگر دختر ساده و ابله اون روز ها نیستم.. عوض شده ام.. و تو باعثش شدی …
قسمتی از داستان عشق سیاه :
بالاخره بعد ساعتها خستگی رسیدم در را باز کردند و از پله ها پایین رفتم و پوزخندی بی ارادهای زدم. آن دختری که چند سال پیش از این کشور رفت در گوشه اتاقش مُرد و دختری دیگر متولد شد دختری که دیگر رحمی در خود ندارد و مملو است از خشم و نفرت و انزجار از خانواده خودش. منتظر
بودم تا چمدانم به دستم برسد و بی حوصله به اطرافم نگاه میکردم، ایران خیلی تغییر کرده است هم نوع پوشش و هم انسان هایش. بعد از پیدا کردن چمدانم به سمت در خروجی فرودگاه رفتم، سامان را دیدم که با لبخند به سمتم میآمد او دو ماه زودتر از من به ایران آمد تا بعضی کارها را سروسامان بدهد.
کمی ته ریش درآورده بود که به صورت کشیده اش میآمد. با خوشحالی روبه رویم ایستاد و همانطور که دستم را در دست میفشرد گفت: سلام خوبی؟ خسته راه نباشی. لبخند کمرنگی روی لب نشاندم و سرم را خشک تکان دادم، لبخند ذوق زدهای روی لبش آمد، هرچقدر که او گرم و صمیمی برخورد میکرد
دو برابر آن من سرد و رسمی رفتار میکردم و این اصلا تقصیر من نبود بلکه تقصیر آن سه نفر بود سه نفری که مثلثی تشکیل دادند. زندگی ام به آن مثلث بسته بود اما همیشه زندگی به مرگ میانجامد. با شنیدن تعارف سامان از فکر بیرون آمدم: چمدونو بده من میارمش. اخمی روی پیشانی نشاندم …