خلاصه کتاب:
من از کجا باید میدونستم که وقتی تو خونهی شوهرم واسه اولین بار لباس از تنم بیرون میارم، وقتی سعی داشتم حرف بزرگترها رو گوش کنم؛ یه نفر… یه مرد غریبه تمام مدت داشت منو از دوربین های تعبیه شده تو خونه، دید میزد؟! از کجا باید میدونستم که اون مرد، دشمنِ قسم خورده شوهرم بود و با دیدنِ من… آشفته شد تا شوهرم رو زمین بزنه. اینبار ضربه محکمتر بود. قویتر… و من زمانی فهمیدم باختم که متوجه شدم شوهرم به اون مرد مثل چشماش اعتماد داره. اعتماد داشت به قاتل زندگیش تا… (مارتینگل یه استراتژی تو قماره که برد و باخت ۵۰/۵۰ داره….)
خلاصه کتاب:
درباره دو داداش دوقلو هست به نام های یغما و یزدان. یزدان چون تیزهوش بود میفرستنش خارج پیش خالش که درس بخونه وقتی که با والدینش میره خارج که مستقر بشه یغما یه مدتی خونه عموش میمونه که مادر و پدرش برگردن. توی اون مدتت یغما متهم به چشم داشتن زن عموش میشه و کلی اتفاقات میوفته ...
خلاصه کتاب:
توی یکی از همین برجای بلند و سر به فلک کشیده شهر پر از دود و آلودگی شهر تهران مردی زندگی میکنه که سال هاست تاری از تنهایی به دور خودش تنیده و تموم زندگیش توی کارش خلاصه شده… این مرد تنها، یه مرد بی معاشرته که به اجبار پدرش پا تو محله ای میذاره که براش یه دنیای ناشناختهست با آدم های جور واجور و رنگارنگ که هیچ کدومشون شبیه به اون نیستن… تو این محله و دنیای ناشناخته دختری رو میبینه که کاملا نقطه مقابلشه اما با وجود تموم تفاوتها و تناقضها مرد بی معاشرت قصه دل میبازه و پا به یک مثلت بزرگی به نام عشق میذاره که زندگیش رو دگرگون میکنه …
خلاصه کتاب:
بعد از مرگ پدر و مادر طلوع، عمویش به ناحق، خانه و تمام اموال پدری را به برادر طلوع که داماد عمو شده، میدهد. طلوع در تنگنا قرار میگیرد بطوریکه پیشنهاد صیغهی رادمهر مردی ۴۰ ساله را قبول میکند تا هفتهای یکبار همدیگر را در هتل ببینند. رادمهر عضو شورا و کاندیدای نمایندگی شهر است و زن و یک پسر ۱۷ ساله و یک دختر ۱۲ ساله دارد. وقتی طلوع میفهمد عذاب وجدان میگیرد و از رادمهر درخواست فسخ صیغه را میکند ولی با اتفاقی مسیر زندگیش تغییر میکند.
خلاصه کتاب:
دختری از جنس درد، پسری از جنس کینه... زندگی شان جوری بهم گره خورد که حتی تقدیر هم حریفشان نشد... داستانی پراز فرازو نشیب ،عشق ،کینه ،عذاب و خشم..
خلاصه کتاب:
درباره یه دختر هست که اسمش آمینِ که مادرش از پدرش طلاق گرفته... پدر اون یکی خواهر رو خیلی دوست داشته ولی اینو زیاد نه، از اینطرف یکی از دوستای پدر خواهر دختر رو میخواسته، پدر هم قبول نمیکرده تا اینکه میخواسته بدزده که اشتباهی آمینو میدزده بعد پدر هم میگه باید صیغش کنی بعد تا اون یکی دخترم از خارج برگرده، بعد صیغه میکنه و یسری اتفاقات میفته تو اون مدت و...
خلاصه کتاب:
من زاده بغضم، زاده بغض هاي فرو خورده... زاده تمام سخناني كه در دل انبار ميشود و شاید این انبار باروت هرگز آتش نگیرد و روزي چنان در زیر خاك دفن شود كه گویي هرگز نبوده، آن گاه شاید این بغض ها تجزیه شده و سال ها بعد خاكي شود! كه گیاه نماد مقاومت در آن بروید. گیاهي چون كاكتوس... و هدیه اي شود براي شروع داستاني دیگر و شاید تولدي دیگر.. نگار دختري كه بعد از ازدواج مجدد پدرش با دختري جوان دل به برادر آن دختر ميبندد! عشقي كه از ديد ديگران نامتعارف است! اما حضور پسرعمويش و نامزدي كه قبل از تمام ماجرا ها بوده مانع اين عشق مي شود ...
خلاصه کتاب:
داستان در مورد دخترمغروری هست که هیچ کس رو حساب نمیکنه ولی کسی از دل این دختر و زجرایی که کشیده خبر نداره ازدواج میکنه و بچه دار میشه! اما درست وقتی احساس خوشبختی میکنه از دختری که روزی خودش بهش پر و بال داده بود رودست میخوره و...
خلاصه کتاب:
لیلا سحابی، نویسنده و شاعر مجله فرهنگی «بانوی ایرانی»، به جرم قتل دستگیر میشود. بازپرسِ پرونده او، در جستوجو و کشف حقیقت، و به کاوش رازهای زندگی این شاعر غمگین میپردازد و به دفتر خاطراتش میرسد. دفتری که پر است از رازهای ناگفته و از خط به خطِ هر صفحهاش، بوی خون به مشام میرسد.
خلاصه کتاب:
بگذار آن باشم که با تو در کوهسار گام بر میدارد، بگذار آن باشم که با تو در گلزار گل میچیند، بگذار کسی باشم که احساس درون با او میگویی، بگذار کسی باشم که بی دغدغه با او سخن میگویی، بگذار کسی باشم که در غم سوی او میآیی، بگذار کسی باشم که در شادی با او میخندی، بگذار کسی باشم که به او عشق میورزی...
کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " رمان دونی " بوده و هر گونه کپی برداری ممنوع میباشد!
طبق ماده 12 فصل سوم قانون جرائم رایانه ای کپی برداری از قالب و محتوا پیگرد قانونی خواهد داشت.