خلاصه کتاب:
مثل همیشه وقتی از دانشگاه بیرون میامدیم یک راست به طرف کافی شاپی که نزدیک دانشگاه بود میرفتیم و با خوردن یک قهوه و گفتمان کوتاه، انرژی دوباره میگرفتیم و به طرف خونه میآمدیم. این کار تقریبا برای من و ماهرخ یک عادت شده بود چون با خوردن اون ...
خلاصه کتاب:
سرمه بعد از یه تصادف فراموشی میگیره و به عنوان خدمتکار در خونهی خودش مشغول به کار میشه و خبر نداره خانوم اون خونه است، چون قبل تصادف از خونه فرار کرده و میخواسته فرار کنه، حالا شوهرش واقعیتو بهش نمیگه و مثل یه خدمتکار باهاش برخورد میکنه ...
خلاصه کتاب:
داستان یک دختر فعال اجتماعی به نام گلنار است که مادر، پدر و خواهر چهارسالهاش را وقتی نوزاد بوده، در حملهٔ موشکی ناو یواساس آمریکا به پرواز شمارهٔ ۶۵۵ هواپیمای مسافربری ایرباس ایرانایر در خلیجفارس از دست داده و کنار پدربزرگ و مادربزرگ پدریاش بزرگ شده است. حالا بعد از بیست و چند سال با ناردون، دختربچهای آشنا میشود که شباهتش به خواهر گلنار بینهایت است...
خلاصه کتاب:
ترنم بهعلت بیماری پدرش مجبور میشه اختیارات شرکت مهندسی پدرش رو بهدست بگیره و خودش اونجا رو اداره کنه. برای جذب نیروی جدید اقدام میکنه و فقط یکی نظرش رو جلب میکنه. اون شخص هم رادین تابشه. اما این آقارادین بدون ماجرا نیست. مجبور شده به این شرکت بیاد. ترنم اصلاً از رادین خوشش نمیآد و همین جنجالی رو بین اونا راه میندازه که خوندنی وجالبه...
خلاصه کتاب:
رمان در مورد کیانوش ۳۲ سالست که به اجبار پدرش وقتی ۷ سالش بوده همراه برادر بزرگش به ایتالیا فرستاده میشه حالا بعداز ۲۵ سال برگشته ایران تا مدت کوتاهی رو کنار مادرش باشه تمام عمرش از پدرش فراری بوده غافل از اینکه پدرش بازم باعث آزارش میشه سرنوشتی که براش رقم میخوره اونو از همه برنامه هاش دور میکنه. بهار دختر قصه مون ناخواسته پاش به مشکلات کیا باز میشه و علارقم لجبازی زیادشون سرنوشتشون بهم گره میخوره. یه عاشقانه خاص و جذاب...
خلاصه کتاب:
دنیا، دنیای ما آدم ها، پر شده از قضاوت، قضاوت هایی که همه را به اشتباه میاندازد و چه ساده دل میشکنند… سعی میکنیم آدمی منطقی باشیم اما… تلاش بی فایده هست ما آدم ها منطقمان در گوش هایمان و چشمانمان است، نه عقلمان ...
خلاصه کتاب:
زمانی نیروانا و کیان یکدیگر را عاشقانه میپرستیدند، اما نشد که آن دو ما شوند، حالا نیروانا برگشته غافل از اینکه کیان نامزد دارد، کیان هم از نیروانا تنها یک چیز میخواهد و بس، این وسط هم بخاطر تهدیدهایی که نیروانا میشود کیان مجبور است که بار دیگر برای او نقش حامی را بازی کند، یک اجبار شیرین …
خلاصه کتاب:
وانیا دچار فراموشی شد و در این جلد فراموشیش مشکل بزرگیه… سیترا برای انتقام آذر و جنگ آماده میشه و با توجه به فراموشی وانیا و قطع شدن رابطش با دنیای خواب ها این یه فاجعه اس!
کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " رمان دونی " بوده و هر گونه کپی برداری ممنوع میباشد!
طبق ماده 12 فصل سوم قانون جرائم رایانه ای کپی برداری از قالب و محتوا پیگرد قانونی خواهد داشت.