خلاصه کتاب:
روزگار با چه ظرافتی این بازی بیرحم را رقم زد؟ زنی که از کودکی، سختیها را چون شیر مادری تاب آورد و تبدیل به بهترین وکیل شده بود، حالا از پرونده قتل دوست وفادارش پا فراتر گذاشت و به قلب راز بزرگ خانوادهاش رسید... رازی که زندگیاش را برای همیشه تغییر داد.
خلاصه کتاب:
آغاز این قصه، مثل خیلی از فاجعهها، با یک سوءتفاهم بود. اما خیلی زود، از مرز اشتباه گذشت و به جنایتی خاموش تبدیل شد. عشقی ممنوعه... رابطهای که نباید اتفاق میافتاد، اما افتاد. و یک تذکر کوتاه که همهچیز رو زیر سوال برد: یه دختر که از برادرش حامله نمیشه... هرچند اون برادر، واقعا هم برادرش نباشه! رازهایی هست که وقتی فاش میشن، دیگه هیچکس، همون آدم قبلی باقی نمیمونه...
خلاصه کتاب:
لحنش پر از التهاب بود، آمیخته با اندوهی فروخورده و حسرتی قدیمی. _شاید فردا از کاری که الان میخوام بکنم، پشیمون شم... فقط یه قول بده ایگُل، بعدش چیزی نگیا، باشه؟ گیج و ناآگاه از منظورش، آهسته پرسیدم: _چی رو نگم؟ به جای پاسخ، نگاهش با عطش به صورتم دوخته شد. _منو ببخش عزیزم تقصیر من نبود اون چشمهای گربهایات دیوونهم کردن... کمی فاصله گرفت، ولی نگاهش هنوز سوز داشت. _میشه یه خواهشی ازت بکنم؟ _چه خواهشی؟ و همانطور که با دستان لرزان یقه باز لباسم را جمع میکرد تا سینهام را بپوشاند، صدایش لرزید و گفت...
خلاصه کتاب:
امیرحسین از کودکی نزد اقوام و بهویژه مادربزرگش جایگاه خاصی داشته، اما همواره با پدر، مادر و پدربزرگش درگیر نوعی فاصله و تلخی بوده است؛ چرا که دوران کودکیاش با رنج و بیمهری آنان گره خورده. اکنون، پس از سالها تلاش و رسیدن به موفقیت، با ورود ابوذر و پسرش ساعدی، رازهایی از گذشتهی خانوادگیاش فاش میشود که سرنوشت او را در مسیری تازه قرار میدهد...
خلاصه کتاب:
«اسپرسو» نام رمزی است برای پروندهای سری، مرموز و پرهیجان. پیش از سرگرد فرزام عظیمینیا، سه سرگرد دیگر مأمور رسیدگی به این پرونده شده بودند، اما هر سه بهطرزی مرموز ناپدید شدند؛ تنها چیزی که از آنها باقی ماند، دو شاخه ارکیده بود. اکنون فرزام تصمیم میگیرد این معما را حل کند. او تیمی از افراد مورد اعتمادش تشکیل میدهد: سرگرد شهراد شاهد، سرگرد اردلان فانی، سرگرد روحان کاویان، و دکتر آرتان تهرانی، روانشناس و مشاور. اما در دل این مأموریت، چیزی شوم در کمین است. آیا این تیم موفق میشود پرده از راز بردارد یا همانند پیشینیان خود، تنها ردپایی از ارکیده بر جای خواهد گذاشت؟ سرنوشت آنها، و خانوادههایشان، در هالهای از وحشت پنهان است...
خلاصه کتاب:
اتاق در دل سیاهی غرق شده بود؛ نه نوری از چراغ خواب به چشم می خورد و نه پرده های ضخیم مجال عبور روشنایی چراغ های کوچه را به درون میدادند. مثل همیشه، لحاف سنگین را کنار زده بود و با کمک قرصی که بلعیده بود، در خواب نیمهعمیق فرو رفته بود. خوابی که بیشتر به بیهوشی شباهت داشت تا اقامت داشته باشد. شاید تنها ساعتی از رفتنش در آن تاریکی بیپایان گذشته بود. توضیح مهم : این رمان کپی شده از رمان #منجی_شیطان اثر خانم #النا_جم میباشد.
خلاصه کتاب:
لیلی، دختری خودساخته و مستقل، با تمام سختیهای زندگی دست و پنجه نرم میکند. او با مادر بیمارش تنها زندگی میکند؛ مادری که به بیماری قلبی پیشرفته مبتلاست و برای نجات جانش، نیاز فوری به جراحی دارد. لیلی تمام تلاشش را برای تأمین هزینههای درمان میکند، اما بیپشتوانگی مالی خیلی زود او را به بنبست میکشاند. در حالیکه وضعیت مادرش هر روز بحرانیتر میشود، لیلی در ناامیدکننده ترین لحظهی زندگیاش با مردی جوان و مرموز به نام ارشیا روبهرو میشود؛ مردی که پیشنهادی عجیب و دور از انتظار دارد: «فقط یک شب، در برابر تمام هزینههای درمان...»
خلاصه کتاب:
سنتی دیرینه، آغشته به خون و غرور، سالهاست در دل طایفهای بزرگ و پرنفوذ ادامه یافته؛ آیینی تاریک که بقای آن گاه به قیمت جان انسانها تمام شده است. این رسم شوم، همچون میراثی نفرینشده، از نسلی به نسل دیگر منتقل شده… و اکنون تنها وارث آن، خدیو است. مردی قدرتمند، هوشمند و بیرحم، که خود قربانی همین سنتهاست. زخمی کهنه در دل دارد و سوگند خورده تا این چرخه را برای همیشه پایان دهد. اما چه میشود که خدیو پس از سالها، توبهاش را میشکند؟ و راز این آیین مرموز چیست که حتی مردی چون او را تا لبهی مرز جنون میکشاند؟
خلاصه کتاب:
رمان شکلات تلخ، دومین جلد از مجموعه سیگار شکلاتی، اثری از نویسنده نامآشنای معاصر، هما پوراصفهانی است. در نخست، شخصیت اردلان فانی جلد کشته میشود، اما در جلد دوم خواننده با بازگشت غیرمنتظرهای که میشود؛ اردلان که در مأموریتی سری و خطرناک به یکی از باندهای مافیایی نفوذ کرده، ناچار هویت خود را پنهان نگه می دارد. با این، فریال راز او را کشف میکند و این اتفاق سرآغاز ماجراهای پرتنشتری میشود. جایی که اردلان، میلش، مجبور به قتل او میشود... این رمان در سال ۱۳۹۷ توسط انتشارات سخنان در ۸۶۴ صفحه منتشر شده و ویراستاری آن را خانم افسانه نظری بر عهده داشت.
خلاصه کتاب:
«سیگار شکلاتی» روایتگر مردیست شکسته و تنها؛ مردی که از زندگی زخمی عمیق بر جان دارد. او از همه بریده، اما هنوز دست به دنیا دراز کرده، شاید برای نجات خودش، شاید برای نجات دیگرانی که در مسیر سقوطاند. با جان و تنش، با هر قطره ی خون و هر سلول وجودش، میخواهد ریسمانی باشد برای آنان که در تاریکیِ تنهایی و گمگشتگی گیر کردهاند—even اگر این تلاش، به بهای فروپاشی خودش تمام شود. این رمان، قصهی مردیست که انتخاب میکند بسوزد تا برای دیگران چراغی باشد.
کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " رمان دونی " بوده و هر گونه کپی برداری ممنوع میباشد!
طبق ماده 12 فصل سوم قانون جرائم رایانه ای کپی برداری از قالب و محتوا پیگرد قانونی خواهد داشت.