دانلود رمان ترنج از مریم روح پرور کامل رایگان
ژانر رمان : عاشقانه، اجتماعی
تعداد صفحات : ۲۴۶۰
خلاصه رمان:
چه دنیایی شده؟! دنیای که هیچ رحمی در آن نیست. نه پدر به فرزند نه مادر به فرزند و نه فرزند به هر دو… دنیایی پر از پستی، دنیایی پر از کثافت، به کجا داریم کشیده میشویم، این دلهای بی رحم به کجا میرود؟!؟
قسمتی از داستان ترنج :
آن روزها بابا دیر وقت میامد و صبح زود میرفت اصلا نمیدیدمش. تابستان داشت تمام میشد و هنوز پولی نداشتم برای تکتا خرید کنم. سال سختی در پیش داشت باید حسابی هوایش را میداشتم حتی کتابهایش را هم دسته دوم خریده بودیم بابا سه ماه بود حقوق نمیگرفت و با اندک حقوق من
زندگی میچرخید. هنرجوهای بیشتری برداشته بودم سخت بود. خسته میشدم اما چاره ای نبود. در را باز کردم و وارد حیاط شدم با دیدن بابا که غرق در خون روی زمین افتاده بود کیفم از روی شانهام روی بازویم افتاد هراسان سمتش دویدم. صورتش غرق در خونش طرف من چرخید. متعجب
گفتم: بابا. به زور گفت: چیزی… نیست. بابا جان… وحشت زده دستش را گرفتم که صدای آخش بلند شد. نیم خیز شد. و شانه ام را فشرد. کمکش کردم از روی زمین بلند شد سمت حوض بردمش و آرام صورتش را شستم نگاهم کردو زیر گریه زد. چشم به زیر بردم سخت بود پدرت گریه کند اما تو فقط
نگاهش کنی مشکلش را نمیدانستم چیست چون اصلا حرفی نمیزد اما وقتی حال و روزش را دیدم هر کسی بود اشک می ریخت اما چه بود آن بیماری لعنتی که هیچ وقت نمیتوانستم اشک بریزم بابا همیشه وعده میداد مرا به دکتر میبرد اما هیچ وقت پولی جور نشد برای دکتر من که بفهمد دردم چیست …