دانلود رمان آغوش آتش جلد دوم از مریم روح پرور (کمند) کامل رایگان
ژانر رمان : عاشقانه، هیجانی
تعداد صفحات : 2137
خلاصه رمان :
آهیر با سن کَمِش بزرگه محله است.. در شب عروسیش، عروسش مرجان رو میدزدن و توی پارک روبروی خونه اش، جلوی چشم آهیر میکشنش.. آهیر توی محل میمونه تا دلیل کشته شدن مرجان و قاتل اونو پیدا کنه.. آهیر که یه اسم کُردیه به معنای آتش، در ظاهر آهنگری میکنه ولی کسی از شغل اصلیش خبر نداره.. حالا پروا خبرنگارِ سرتقیه که به تازگی همسایه آهیر شده و توی هر سوراخی سرک میکشه.. پروا از قضا دل آهیر رو برده ولی به آهیر شک داره و …
قسمتی از داستان آغوش آتش:
پروا چشم می چرخاند در آن سالن بزرگ بهادر با لبخند روی مبل نشست و گفت: اتاقت خیلی وقته آمادس اما بازم گفتم یکم خاک گیری کنن. _زنت کجاست؟ _اون بستریه. _گوشیت پیشته؟ _چطور! _زنگ میزنی همین الان برش دارن بیارن. اون… _اون به تو مربوط نیست نترس مزاحم کارای شرافت
مندانهی تو هم نمیشه. _من نگران تو هستم میگم یه وقت حالش خوب نیست به تو آسیب نزنه. پروا خندید به طبقه بالا و آن دختری که خیره اش بود نگاه کرد و گفت: میگن آدما همه رو شبیه خودشون میبینن همینه نترس اون زن به من آسیبی نمیرسونه. بهادر چند ثانیه سکوت کرد و پروا بیخیال
از آن دختر نگاه گرفت به بهادر نگاه کرد. بهادر یک ابرویش را بالا داد و گفت: انگار بیخیال آتش شدی. پروا از سر جایش بلند شد و گفت: احساس پدر بودن بر ندار البته بعید میدونم از این کارا هم بلد باشی اما گفتم بهت بگم تو برام هیچی نیستی نمیتونی هم ازم سوال بپرسی، بعدم یکی مثل آقای
آهنگر که اون همه حرمت داره نباید کسی غیر آقا صداش کنه ترجیح میدم یه آقا بذاری اولش تا شاید جواب سوالتو بدم. بهادر عصبی ایستاد و گفت تو واقعا هنوز طرفدار اون عو… صدای پروا بالا رفت: ببین من بچه برادرتم نه اون دختری که اون بالاست با ترس داره پایین نگاه میکنه نه اون پسرت که …