دانلود رمان پیش مرگ ارباب از 25_Taranom کامل رایگان
ژانر رمان : عاشقانه، اجباری
تعداد صفحات : ۳۷۲
خلاصه رمان:
هوراد ارباب جوون قصه است که غرور و نخوت تمام وجودش رو پر کرده… بلوط دختر یکی از خدمتکاران ارباب جوان هست که بازی سرنوشت مسیر زندگی این دو نفر رو بهم پیوند میزنه البته نه از نوع یک پیوند عاشقانه تنها یک رابطه ارباب و رعیتی… و در این بین بلوط قصه ما عاشق میشه… عشقی که با گوشه ای از یک حقیقت پنهان برباد میره و تنها کسی که از این زوال سود میبره کسی نیست جز ارباب جوان…
قسمتی از داستان پیش مرگ ارباب :
اشک در چشمهای بلوط جمع شد. به خاطر یک خراشیدگی کوچک تو دهنی خورده بود و هوراد هرگز نمی توانست بلوط را دوست داشته باشد. هوراد لحظه به لحظه از بلوطی که پشت سرش جا مانده بود بیشتر از قبل فاصله می گرفت. هم خودش هم احساساتش مرد بود اما باکوله باری از خستگی ها
و پشیمانی ها نمی توانست روابطش با بلوط را درست کند و هر لحظه بیشتر از قبل بلوط را از خودش میرنجاند. عصبانی میشد، کتک میزد، تحقیر می کرد و بلوط … هر لحظه بیشتر و بیشتر دور میشد میترسید. با تمام محکم بودنش میترسید. وقتی میشنید که بلوط انقدر راحت حرف از رفتن میزند فرو
می پاشید وقتی بلوط حرف از مردن میزد انگار اسید روی قلبش خالی می کنند و قلب بیچاره اش ذوب می شود. گند زده بود به آشتی کنان امروز و حالش خراب بود. گند زده بود به تمام حس های خوب بلوط و دلش میلرزید. قلبش از ترس درجا میزد و کلافه اش می کرد. راننده با دیدنش در را برایش
باز کرد و هوراد کلافه و عصبی داخل ماشین نشست. دلش می خواست سر خودش فریاد بزند خودش را لعنت می کرد برای این همه دل شکستن. دست عصبی اش را مشت کرد و بر دست دیگرش کوبید. سرش را بلند کرد و بلوط را دید که با همان لباسهای خاکی و سری به زیر افتاده به سمت ماشین می آید …