خلاصه کتاب:
در یکی از شب های سرد زمستان، که زمین از برف سفید پوش شده و آسمان ابری و گرفته بود، در یکی از بیمارستان های تهران، در ساعت دو بامداد، اتفاقی میافتد. اتفاقی که پیامد آن بعداز سال های دور، خود را نشان میدهد و آشکار میشود. آن شب در بخش زنان و زایمان هفت نوزاد جدید پای به عرصه وجود گذاشتند. سه دختر و چهار پسر. مادرها تقریباً در یک ردۀ سنّی بودند، فقط یکی از آن ها...
خلاصه کتاب:
حنا زنی جوان و شکست خورده که سال ها قبل به صورت قاچاقی از کشور دزدیده و فروخته و محکوم شده! اما یک شب وقتی میفهمه قراره بازیچهتر از چیزی که هست بشه تصمیم به فرار میگیره و حین فرار و در عین ناامیدی در دل یکی از شب های تاریک و زیبای شهر پروجا با سید الیاس طباطبایی روبهرو میشه! مردی از جنس نجابت و مردانگی… مردی که از اون شب به بعد مثل معجزه زندگی حنا رو زیر و رو میکنه و به قلب شکستهاش عشقو یاد میده! این داستان روایتِ عشقیست هیجانانگیز و پرفراز و نشیب… عشقی که در دل تفاوتهای زیاد فرهنگی و عقیدتی رخ خواهد داد …
خلاصه کتاب:
داستان درمورد دو شخصیت به اسم کیان و لیلی است که لیلی بخاطر مفقود شدن پدرش مجبور میشود خود را به شخصیت پسرانه تبدیل کند و در شرکتی که پدر آن مشغول بکار بود کار کند تا از ماجرای مفقود شدن پدرش سر در بیاورد و در این حین پسر مرموز و مغروری به اسم کیان وارد این شرکت میشود این شخص کسی نیست جز فایتر، خبرنگار و سردبیر بزرگترین روزنامه در خارج... باید دید ک سرآغاز این دو شخصیت چگونه رقم میخورد و در آخر وارد چه ماجراهایی میشوند...
خلاصه کتاب:
آوا نصیرنژاد دختری ۲۲ ساله ای که وضعیت مالیش زیر خط فقره و تو محلهی فقر نشین و پر از خلافکار ساکنه. آوا تو ۱۶ سالگی مادرش رو از دست میده بعد از مرگ مادرش پدرش افسرده میشه و میره سراغ مواد و قمار و الواتی؛ آوا هم مجبور میشه درسشو ول کنه و بره دنبال کار! پدر آوا (محمد) که حالا تبدیل به یه قمار باز حرفه ای شده پول خیلی زیادی رو از پسری به نام آهی بالا میکشه، آهی وقتی متوجه این موضوع میشه میره خونهی محمد سر وقتش که با آوا آشنا میشه ...
خلاصه کتاب:
رومینا که به تازگی پدر و برادر و ثروت خانوادگی را از دست داده، برای امرار معاش خود و مادر در شرکتی خصوصی به عنوان منشی استخدام میشود و با حاضر جوابی های خود توجه …
خلاصه کتاب:
برای نینا اسکو اواخر دهه سی بودن به معنای آزادی از شوهر سابق، آزادی از خانه حومه شهر مجللشان و آزاد شدن به معنای این بود که بتواند روی تغییراتی که دلش میخواست تمرکز کند. چیزی که میخواست همان چیزی بود که همسر سابقش همیشه آن را وتو میکرد. یعنی یک توله سگ پرجنب و جوش و تحسین برانگیز. اما چیزی که گیرش آمد... فِرِد بود. سگی چاق و میانسال که کمی هم بو میداد و آشکارا افسردگی داشت. فرد دیگر از سن و سال جنب و جوشش گذشته بود. ولی موفق میشود نینا را سر راه الکس موری قرار بدهد...
خلاصه کتاب:
سر و صداها رو میشنیدم و تلاش میکردم خواب از سرم نپره و دوباره به دنیای بی خبری برگردم و در عین حال از این مطمئن بودم که خودم مغزم تن خستهم و روحمم اگه بخوایم دوباره بخوابیم، اون رشته کوه لعنتی محاله بذاره! سر جام غلتی زدم و به در اتاق پشت کردم. لحاف لایکویِ سرمه ای رو تا بالای سرم کشیدم و به تاریکی زیرش پناه بردم. به دقیقه نکشیده صدای باز شدن لولای در اومد و پشت بندش تخت تکون آرومی خورد ...
خلاصه کتاب:
پندار نیک، گفتار نیک، کردار نیک! برای رسیدن به این نیکی ها خوب بودن خودت به تنهایی کافی نیست! خوب بودن دیگرانی که در کنارت هستن هم لازمه! پندارِ به فراموشی نیک بودن رسیده، ناخواسته به سمت شروع فصل جدیدی از زندگی قدم بر میداره! دقیقاً ناخواسته! بی هیچ میلی! بی هیچ تلاشی! بی هیچ انگیزه ای! بی هیچ علاقه ای! ...
خلاصه کتاب:
سرگذشت دختری به اسم الینا است که خودش را به پلیس آمریکا معرفی میکند و ادعا دارد بمب های زیادی را در نقاط مختلف جاسازی کرده است او خواسته های عجیبی دارد و سعی میکند مقامات را وادار به انجامشون کند ...
کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " رمان دونی " بوده و هر گونه کپی برداری ممنوع میباشد!
طبق ماده 12 فصل سوم قانون جرائم رایانه ای کپی برداری از قالب و محتوا پیگرد قانونی خواهد داشت.