خلاصه کتاب:
اولین باری که دیدمش، پرقدرت بود. با ماهیچه هایی که تهدید درونشون موج میزد... اون خطرناکه، وحشیه، و زیبا ترین چیزیه که من تاحالا دیدم.. پس مثل همیشه پشت عینک و کتابم پنهان شدم، کاری که همیشه انجام میدم. چون منم رازهایی دارم... بعد، تو زندان، توی کلاس نوشتنی که من تدریس میکردم، سروکلش پیدا شد و من و با صداقتش نابود کرد... صداقتش توی اسراری که به من میگفت، پنهان کردم رازهای خودمو سخت تر می کرد...
خلاصه کتاب:
هوراد ارباب جوون قصه است که غرور و نخوت تمام وجودش رو پر کرده… بلوط دختر یکی از خدمتکاران ارباب جوان هست که بازی سرنوشت مسیر زندگی این دو نفر رو بهم پیوند میزنه البته نه از نوع یک پیوند عاشقانه تنها یک رابطه ارباب و رعیتی... و در این بین بلوط قصه ما عاشق میشه... عشقی که با گوشه ای از یک حقیقت پنهان برباد میره و تنها کسی که از این زوال سود میبره کسی نیست جز ارباب جوان…
خلاصه کتاب:
پدر آسمان در یک تصادف رانندگی باعث مرگ پدر آذرخش و طوفان میشود. آذرخش پسر بزرگتر، برای دادن رضایت، از آسمان خواستهای دارد که بیدلیل نیست.
خلاصه کتاب:
بهار دختری ۳۲ ساله که خاطرات گذشتهاش را دوره میکند؛ خاطراتی سرشار از عشق؛ عشقی پاک و دست نیافتنی. اما شاید تقدیر بود که باعث شد دختری ۲۴ ساله تغییر کند. بشود سنگ و بشکند و تاوان این شکستن را هم خودش پس بدهد.
خلاصه کتاب:
پیا، دختریست دورگه که در تمام زندگیش سعی کرده بود زیاد خود را در معرض دید قرار ندهد. تا اینکه تهدید شد از انبار قویترین اژدهای آن دوران سکه ای را بدزدد. دراگوس، اژدهایی که همه از او میترسیدند، باورش نمیشد که کسی اجازه ی دزدیدن اموالش را به خود داده باشد. ولی وقتی دزد خود را به چنگ می آورد، جانش را بخشیده و ادعا میکند که آن دختر متعلق به اوست...
خلاصه کتاب:
داستان دزیره، دختر خودساخته ای که زیر بار مشکلات زندگیش کم میاره و مجبور میشه با رئیسش قرار داد عجیبی ببنده. قرار دادی که طبق اون باید برای رئیسش یه وارث به دنیا بیاره، اما فقط این نیست، این قرار داد یه رابطه عجیبه.. چیزی که دزیره هیچوقت فکرشو نمی کرد...
خلاصه کتاب:
داستان دربارهی یه دختره! یه دختر مغرور اما بازیگوش. با یه شغله هیجانی و پر خطر عاشقه شغلشه و به خاطر انتقام رو به این شغل آورده و اما همین شغلشه که باعث میشه وارد یک زندگی جدید شه!... شایدم عشق چیزی که ازش فراریه...
خلاصه کتاب:
دختری به اسم مریم فعالیت های سیاسی داره و دستگیر میشه. طی شکنجه ها اعتراف نمیکنه و بازجو اون رو ازمرگ نجات میده، ازش بچه دار هم میشه باهم کشمکش دارن و…
خلاصه کتاب:
راحیل به اجبار و صلاحدید حاج پدرش در شرف ازدواج با پسری است که هیچ شناختی از او ندارد، برادرش رستگار به او قول داده بوده که همیشه پشت و حامی اش باشد ولی اکنون او ایران نیست و راحیل چاره ای جز اطلاعت از پدر ندارد تا اینکه برای مطلع کردن برادرش مخفیانه مجبور به تماس با دوست رستگار می شود...!
خلاصه کتاب:
رز تنها دختریه که می تونه از آلفاهای غالب حامله بشه و کلا دوتا آلفای غالب تو این دنیا وجود داره. دوقلوهای یین و یانگ، لوکاس و کارلوس گرگ های آلفایی که همه از دیدنشون به وحشت میوفتن. دوقلوهایی که نیاز به وارث دارن اونم وارثی که از وجود جفتشون باش. رز ساده بدون اینکه بخواد وارد رابطه ای سه نفره میشه اما باید ببینیم میتونه همزمان با دوتاشون باشه یا نه! قطعا بودن همزمان با دوتا گرگ آلفا قرار نیست آسون باشه ...
کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " رمان دونی " بوده و هر گونه کپی برداری ممنوع میباشد!
طبق ماده 12 فصل سوم قانون جرائم رایانه ای کپی برداری از قالب و محتوا پیگرد قانونی خواهد داشت.