خلاصه کتاب:
صدای بگو و بخند بچهها و آمد و رفت کارگران، همراه با آهنگ شادی که در حال پخش بود، ناخودآگاه باعث جنب و جوش بیشتری داخل محوطه شده بود. لبخندی زدم و ماگ پرم را از روی میز برداشتم. جرعهای از چای داغم را نوشیدم و نگاهی به بالای سرم انداختم.آسمانِ آبی، با آن ابرهای دودی رنگ که جابهجای آن را لک انداخته بود، انگار آبستنِ خبرهای خوبی نبود. آن هم برای من که نیمی از دغدغهام این داخل و نیمِ دیگر آن بیرون و هنوز بار ماشین بود.
خلاصه کتاب:
دخترک تلاش نمیکرد، زور نمیزد. محو بود، برای هر درسی پایه بود. جریانی که از میان قلبش سرچشمه گرفته و خود را تا تکتک اعضا میرساند، بینظیر بود. در مقابل حرفش هیچ نگفت. دلش پایان یافتن این سانس را نمیخواست؛ صحنه که به آخر نرسیده بود. نباید کات میخورد، نباید! مگر اینجا آغاز بازی نبود.
خلاصه کتاب:
داستان درباره مردیه که به سبب حادثه ای عشقی که در ۲۵ سالگی براش رخ داده، تصمیم گرفته هرگز ازدواج نکنه… ولی بعد از ده سال که می خواد مشرف به حج عمره بشه مجبور میشه علی رغم میلش زنی رو…
خلاصه کتاب:
این داستان زندگی دختریست بنام سارا که بیشتر عمرش را آمریکا سپری کرده و با شنیدن خبر مرگِ برادرش سروش، به ایران می آید و متوجه می شود سروش به طرز نامعلومی به قتل رسیده است.. باتوجه به وضعیت خانوادگی شان سروش همیشه بادیگارد داشته است... اما روز قتل بادیگارد همراهِ سروش نبوده و.. حالا سارا با برگشتِ خود جای سروش را پر کرده و بادیگاردِ سابقِ سروش، بادیگاردِ سارا شده... دامون... مرد جذاب و فوق العاده مغرور و مرموز داستان است... یک بادیگاردِ موتور سوار... مردی که رازهایی را میداند و....
خلاصه کتاب:
و بار دیگر ماجراى عشقى ممنوعه اما شاید از جنسى دیگر! عشقى ممنوعه با نفس هاى عجین شده به خیانت ناهید حکایت ما طعم گس عشقى را تجربه مى کند که پیش از پیدایش محکوم به سقط و نابودى است ناهید دختر جوانى است که عاشق مردى مى شود که اختلاف سنى زیادى با او دارد.اما عشق او با همه مخالفت ها و پستى و بلندى ها به سرانجام مى رسد و اکنون پس از دو سال زندگى مشترک …
خلاصه کتاب:
روایت دختری ساده و از جنس مهربانی ک با تمام محدودیت ها و ترسهایش میخواهد از قفس و حصاری که خانواده و تفکرات سنتی برایش ساختند بیرون بیاید. پنهانی تلاش برای زندگی کردن و مستقل شدن میکند اما سرنوشت جوری رقم میخورد که وارد زندگی مردی درست نقطه مقابل خودش می شود. عشق را تجربه می کند و به او تکیه می کند و اما همان لحظه پرده از حقیقتی تلخ برداشته می شود و طی اتفاقاتی کاملا غیرمنتظره کمکم درگیر مشکلات بزرگی می شود ...
خلاصه کتاب:
دلیله بیکر و میکن سینت از هم متنفر بودن. میکن زیبا بود اما دلیله اینو میدونست که اون برخلاف اسمش خود شیطانه. این که اون با خواهر کمی شرور دلیله یعنی سامانتا قرار گذاشته بود هم چیز عجیبی نبود. وقتی اون دوتا از هم جدا شدن رویای دلیله به حقیقت پیوست: اون دیگه مجبور نبود میکن رو ببینه. تا این که ده سال بعد تو یک روز عادی دشمن قدیمی دلیله بهش تکست میده ...
خلاصه کتاب:
میعاد تهرانیچی ورزشکاری که بخاطر آسیب پاش مجبوره به فیزیوتراپ مراجعه کنه، پسر موفق، خوشتیپ و همه چیز تمومیه.. دکتر کامران سلحشور، میعاد رو به حریر حامدی از شاگردای باهوش خودش که حالا دکتر موفق و سرشناسی شده، معرفی میکنه.. میعاد و حریر گذشته از رابطه دکتر و بیمار، علاقه عمیقی بینشون ایجاد میشه ولی غافل از اینکه کامران در گذشته ...
خلاصه کتاب:
سپهر دکتر جوان و جذابی با کوله باری از تجربه و غصهی مرموزی که تو چهره اش داره، به اصرار دوستش سیاوش به ایران برمیگرده... مرد مغرور و موفقی که صدای گیراش میتونست قلب هر دختری رو از جاش بکنه اما سرنوشت اینبار هم بازی جدیدی رو با اون شروع کرده بود... با خیره شدن نگاهش در نگاه آشنایی...
کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " رمان دونی " بوده و هر گونه کپی برداری ممنوع میباشد!
طبق ماده 12 فصل سوم قانون جرائم رایانه ای کپی برداری از قالب و محتوا پیگرد قانونی خواهد داشت.