خلاصه کتاب:
بهار و عليرضا همچنان رابطه خوبي با همديگه ندارن اما مثل دو تا همخونه كنار هم زندگي ميكنن و در واقع همديگرو تحمل ميكنن... بعد از سفرشون به مشهد، بهار بين ايميلاش، ميرسه به يه پيام ناشناس كه بعدا متوجه ميشه از سمت كيارش، عشق سابقش بود... حالش خراب ميشه و با عليرضا دعوا ميكنه... عليرضا كه با كيارش در ارتباط بوده بهش ميگه با اون قرار گذاشته و ميخواد با هم روبروشون كنه... اما روز قرار، بهار متوجه ميشه كيارش تو زندانه، به جرم قتل... باورش نميشه اما اسنادي كه عليرضا رو ميكنه، باعث ميشه به اين باور برسه كه كيارش واقعا قتلي انجام داده و الان هم توي زندانه... بهار كارش به بيمارستان ميكشه و...
خلاصه کتاب:
تابان امیری که استعداد عجیب و خارقالعادهای تو طراحی_لباس داره، طی اتفاقی پاش به بهترین برند طراحی کشور باز میشه بی خبر از رئیس_بداخلاق و جدی که تو شرکت براش کمین کرده و از هر راهی برای بیرون کردنش استفاده میکنه اما تابان که سعی داره راز مهم زندگیش رو از همه پنهان کنه تو همین درگیریها عاشق میشه و راز مهم زندگیش فاش میشه که اتفاقی میافته و مجبور به ...
خلاصه کتاب:
من «فرهاد صوفی» بعداز دوسال و بردن بزرگترین مسابقه رالی ترکیه به خونه برگشتم. هنوز لباس های مسابقهمو در نیاورده بودم که گفتن باید رخت دامادی به تن کنی. تا ازبی آبرو شدن عروسی که قرار بود عروس برادرش بشه جلوگیری کنم. چون فرزین درست قبل از خواندن خطبه بطرز مشکوکی ناپدید میشه و دختر حاج فتاح رو سرسفره بی داماد میگذاره و اگر حاج فتاحی که یک روستا به سرش قسم میخورند بفهمد حمام خون راه میافته ...
خلاصه کتاب:
پدر خورشید، کارگر کارخونه امیرعلی کیان آراست. اما طی یک حادثه ای ضرر چند میلیاردی به کارخونه میزنه. امیرعلی ادعای خسارت می کنه، پدر خورشید قادر به پرداخت نیست و امیرعلی که مرد ۳۳ ساله و متاهلی هست، شرط میزاره، پدر خورشید باید خسارتو پرداخت کنه و در صورت قادر نبودن در پرداخت خسارت، یا باید به زندان بره و یا دختر ۲۰ سالشو به عقدش در بیاره. امیر علی نشون میده که مرد عوضیه که با وجود زن و زندگی باز هم چشم به خورشید داره، در صورتی که خورشید را با قصد و نیت دیگه ای به خونش کشونده و میخواد ...
خلاصه کتاب:
طناز و طنین دو خواهر دوقلو هستن. طناز بی نهایت عاشق پسر عموش مهرابه، ولی مهراب طنین رو انتخاب میکنه و باهاش ازدواج میکنه و عشق طناز رو به سخره میگیره. این کارش باعث میشه وجود طناز پر بشه از خشم و حسادت کاری کنه تا مهراب رو به سمت خودش بکشه و عاشق خودش کنه حتی به قیمت فرو پاشی زندگی خواهرش ...
خلاصه کتاب:
داستان درمورد سرگذشت یه دختر مثبت و آرومی به اسم پرواست که یه نامزد مذهبی به اسم سعید داره پروا توی یه سوپر مارکت کار میکنه بعد از فوت پدر مادرش با دوتا خواهراش و شوهر خواهرش عماد زندگی میکنه سرنوشت برای پروا جوری رقم میخوره که مجبور به فرار از خونه میشه و با بدنام ترین و بد کاره ترین دختر شهر همخونه میشه و ...
خلاصه کتاب:
فريار پسري از خانواده اي مرفه که هميشه هرچيزی که ميخواسته براش اماده بوده. ولی خانواده اي سخت گيری داره، كه فريار هرگز قدرت مقابله با اون ها رو نداشته. و فريال، دختري از خانواده اي قدرتمند ولي از هم پاشيده، كه باعث شده فريال خودش رو تو گنداب زندگي غرق کنه و گذشته سياهي واسه خودش رقم بزنه. حالا رويارويي اين دو نفر، و عشق بينشون چيز هاي زيادي ميطلبه، مثلا گذشته اي كه پاك باشه و فرياري كه قدرت ايستادن جلوي خانواده اش رو داشته باشه. از پسش بر ميان یا نه ...
خلاصه کتاب:
_یعنی ماجرای صیغه دروغه؟ نگاهش ناراحت شد، معلوم بود دوست نداره جوابم را بده. -نه. قلبم از درد تیری کشید. از تصور اینکه چه چیزایی بینشون بوده که کار با حامله شدن دختره رسیده دلم میخواست بمیرم انتظار نداشتم که بدون هیچی بوده باشه ولی انتظار این را هم نداشتم که تا این حد پیش بره و دوست دخترش شوهر من ازش حامله بشه. قبول کردن همچین موضوعی به سختی این بود که قبول بکنی یکی چاقو را توی قلبت فرو بکنه ...
خلاصه کتاب:
میگویند توبهی گرگ مرگ است! بهراد افشار همان گرگی بود که میبایستی سرانجاماش مرگ باشد و بس. مردی که باغ وحش کاملی را در خود داشت، گرگ صفتی که بقایی برای کسی نداشت، مار خوش خط و خالی که هم چون خفاش، خون خوارِ قهاری بود و این روباه حیله گر موشِ موذی و کثیفیست که در تیز بودناش به عقاب شهرت دارد. بهراد قانونهای زیادی را دور زده است، ولی نقابها که بیافتند و پرده از حقایق برداشته شود؛ صفحه جدیدی از باورها به نمایش میایستد! ...
کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " رمان دونی " بوده و هر گونه کپی برداری ممنوع میباشد!
طبق ماده 12 فصل سوم قانون جرائم رایانه ای کپی برداری از قالب و محتوا پیگرد قانونی خواهد داشت.