خلاصه کتاب:
کتاب پسر روی جعبه چوبی، اثری نوشته ی لئون لایسن است که نخستین بار در سال 2013 منتشر شد. حتی در تاریک ترین لحظه ها، به خصوص در تاریک ترین لحظه ها، جا برای قدرت و شجاعت هست. لئون لایسن تنها ده سال داشت وقتی نازی ها به لهستان یورش بردند و او و خانواده اش را به گتویی به نام کراکو بردند. لایسن با خوش اقبالی، مقاومت و ثبات قدم توانست از سادیسم نازی ها جان سالم به در ببرد. در نهایت، سخاوت و زیرکی مردی به نام اسکار شیندلر بود که زندگی او و خانواده اش را نجات داد. شیندلر، نام اعضای خانواده ی لایسن را در فهرست کارگران کارخانه ی خود قرار داد؛ فهرستی که بعدها شهرتی جهانی پیدا کرد: فهرست شیندلر.
خلاصه کتاب:
اين كتاب رمان شامل يك سري نوشته ها و دست نويس هاي سفر و همچنين برخي از نوشته هائي كه در زمان خودش بنا به دلايلي چاپ نشده بود. ضمن اينكه رومن رولان قصد داشته اين نوشته ها قبل از مرگش چاپ و منتشر نشود ولي گويا به سبب تنگناهاي مالي در سال 1942 تصميم به چاپ آن مي گيرد در مقدمه كتاب مي خوانيم : "زبان اكنون بويژه در باره آينده در بند است، زيرا فرمانروايان روز بر آنند كه خود در اختيارش گيرند،- چيزي كه همواره آرزوي برنيامدني قدرتهاي يك روزه بوده است. پس ، براي ما، تنها گذشته مي ماند، و قدرت روز شتابي ندارد كه با ما بر سر آن به دعوي برخيزد. اين چيزها، براي كساني كه گرد ميز نشسته اند، پس مانده ها و ريخت و پاش ضيافت است.و مرا همين كفايت مي كند . براي پيرمرد خوش حافظه اي چون من كه در سفر دور و درازش هوش روشن ياب و نگاه تيز بين خود را از دست نداده ، ميدان روزهاي ديرين به اندازه كافي فراخ است. براي آن كس كه ديدن ميداند، هر دقيقه اي كه از آن درست بهره گيرد، جوهر هم آنچه بود و هم آنچه خواهد بود را در خود دارد.
خلاصه کتاب:
هورام توی كودكیش اتفاقاتی رو پشت سر میذاره كه باعث میشه زندگیش عوض بشه و اونو تبدیل به دختری منزوی و گوشه گیر كنه. كه تنها تفریحش فقط دنیای مجازی هستش كه از اون شخصیت دیگه ای رو ساخته ...
خلاصه کتاب:
زنی مطلقه که بعد از یک نامزدی کوتاه مدت و نافرجام درگیر روزمرگی های زندگی و مشکلات ناشی از طلاقش میشود، تا اینکه؛ دل در گرو پسری میدهد که عشق را دوباره برای تار و پود زندگی او به ارمغان میآورد ...
خلاصه کتاب:
مونا مطلقه زیبای ۲۲ ساله برای نجات زندگی خواهر و برادر کوچک و مادر مریضش، راضی به ازدواج موقت با رامین مدیر یک شرکت بازرگانی موفق می شود ولی بودن با رامین چنان با شکنجه و درد همراه است که مونا نمی داند برای رهایی چه باید بکند ...
کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " رمان دونی " بوده و هر گونه کپی برداری ممنوع میباشد!
طبق ماده 12 فصل سوم قانون جرائم رایانه ای کپی برداری از قالب و محتوا پیگرد قانونی خواهد داشت.