رمان دونی
دانلود رمان جدید رایگان
رمان دونی
مطالب محبوب

رمان استایل

رمان استایل

رمان استایل اثر هما پوراصفهانی لینک مستقیم دانلود فایل PDF – ویرایش جدید + سازگار با همه گوشی ها

روژین، دختری که از دل سختی‌ها و بی‌پناهی‌ها در ایران برخاسته و با تلاش فراوان در دنیای طراحی لباس برای خود جایگاهی ساخته، ناگهان زیر بار فشارهای زندگی احساس خستگی می‌کند. او تصمیم می‌گیرد برای مدتی به ترکیه برود و در کنار مادرش، نفسی تازه کند. در این سفر ناآشنا، سرنوشت پای او را به گروهی از مدل‌ها باز می‌کند که برای رسیدن به موفقیت راهی ترکیه شده‌اند. آشنایی گذرا با مسئول این گروه، آغاز مسیری تازه در زندگی روژین می‌شود… مسیری که خودش هم فکرش را نمی‌کرد.

خلاصه‌ رمان استایل

همه چیز روی لپ تاپم ذخیره شده بود فیلم های کپچر شده را داخل یک پوشه و روی فلش کپی شان کردم از جا برخاستم و در همان تاریکی غلیظی که بر خانه ذخیره کرده بودم فلشم را به لپ تاپ زدم چندتایی از فیلم ها را انتخاب کردم حاکم شده بود به سمت اشپزخانه راه افتادم تا یک نوشیدنی گرم برای خودم درست کنم حس میکردم سلول های تنم یخ زده اند. فلش را به تلویزیون وصل کردم و همراه با لیوان حاوى هات چاکلت غلیظ روی میل رو به رویش نشستم با دست لرزان فیلم اول را پلی کردم اتاق بزرگ با تخت خواب دو نفره قهوه ای جلوی رویم نمایان شد.

صدای خودم از پشت به گوش میرسید دوربین به می میرم سلام، من باز اومدم حرف بزنم کمی جون میدونی که من حرف نزنم تو نباشی من با کی حرف بزنم؟ این آخرین فیلمی هستش که دارم از این اتاق میگیرم میخوام باهاش وداع کنم هر چند که با وجود لوکس بودن و همه چیز تموم بودنش اصلا هم دوستش ندارم دوربین زوم شد روی کوه عروسک هایی که گوشه اتاق روی هم ریخته شده بود. اینا رو میبینی؟ هر بار به امید این که یکیشون هم زبونم بشن رفتم خریدمشون ولی هیچ کدوم زبون منو نمیفهمن انگار خسته شدم از این همه نامرئی بودن.

البته مستر خپل سیبیلو با نگاهاش به من میفهموند که منو میفهمه چه فایده که فقط شنونده.اس دلم فقط برای اون تنگ میشه با لبخند به صفحه تلویزیون خیره شدم دوربین زوم شده بود روی یک عروسک بزرگ که روی قله عروسک ها نشسته بود چاق بود و شکم گنده با یک سر همی آبی رنگ سیبیل های پر پشت قهوه ایش صورتش را زمخت نشان میداد. اما وقتشه برم دلم برایش تنگ شد حلقه دستم به دور لیوان هات چاکلت محکم تر شد. اما خب این زندگی حال به هم زن به من یاد داد هیچ وقت به هیچی دل بندم مستر خپل سیبیلو هم یکی مثل بقیه دیگه دوربین کشیده شد.

سمت میز آرایش بزرگ جلوی تخت حالا میتوانستم خودم را درون آینه ببینم دوربین کوچکی که پدرم هدیه تولد برایم خریده بود دستم بود. روژین هجده ساله غمگین و پژمرده توی آینه به لنز دوربین خیره شده بود. صدایم این بار پر بود از بغض دیگه نمیتونم این خونه رو تحمل کنم کمی باید برم میدونم بابا اذیت می کنه. می دونم میخواد جلوم رو بگیره اما من میرم حتی شده … فرار میکنم می داد دستم میلرزد باز چرخیدم سمت آینه و گفتم یک لحظه مکث کردم و با ترس به پشت سرم خیره شدم لرزش دوربین نشان میکنم من از این خونه میرم برام دعا کن خدا حافظ.

  • اشتراک گذاری
خلاصه کتاب
روژین، دختری که از دل سختی‌ها و بی‌پناهی‌ها در ایران برخاسته و با تلاش فراوان در دنیای طراحی لباس برای خود جایگاهی ساخته، ناگهان زیر بار فشارهای زندگی احساس خستگی می‌کند. او تصمیم می‌گیرد برای مدتی به ترکیه برود و در کنار مادرش، نفسی تازه کند. در این سفر ناآشنا، سرنوشت پای او را به گروهی از مدل‌ها باز می‌کند که برای رسیدن به موفقیت راهی ترکیه شده‌اند. آشنایی گذرا با مسئول این گروه، آغاز مسیری تازه در زندگی روژین می‌شود... مسیری که خودش هم فکرش را نمی‌کرد.
مشخصات کتاب
  • نام کتاب
    استایل
  • ژانر
    عاشقانه
  • نویسنده
    هما پوراصفهانی
  • صفحات
    693
لینک های دانلود
اگر نویسنده این کتاب هستید و درخواست حذف آن را دارید
  • admin
  • 1,663 بازدید
  • برچسب ها:
موضوعات
ورود کاربران

آرشیو نویسندگان
تبلیغات متنی
درباره سایت
توضیح کوتاه درباره سایت
کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " رمان دونی " بوده و هر گونه کپی برداری ممنوع میباشد!
طبق ماده 12 فصل سوم قانون جرائم رایانه ای کپی برداری از قالب و محتوا پیگرد قانونی خواهد داشت.