خلاصه کتاب:
یهدا دختری شوخ و شلخته اس که اکثر وقتا سوتی میده. یه روز توی دانشگاه به یه پسری برخورد میکنه و بعدا متوجه میشه که اون پسر یوسف، پسر عمهی دوستشه. یهدا به پیشنهاد سهیلا یکی دیگه از دوستاش، به کلاس موسیقی که داخل دانشگاهشونه میره و متوجه میشه که معلم موسیقیش یوسفه...
خلاصه کتاب:
داستان درباره زندگی یهدا همون دختر پر شر و شور گذشته است… اما با ضربه ای که توی سه سال پیش بهش وارد شده دیگه اون طراوت گذشته رو نداره… اما داره سعی میکنه که باز بشه همون دختر قبلی و تا حدودی موفق هم میشه. همه فکر میکنن اون خوب شده در صورتی که تنها خودش از زخم عمیق روحش خبر داره و کسی از گریه های شبونه اش با خبر نیست... سعی داره برای فرار از زندگی یکنواختش خودشو مشغول کنه تا کمتر به یوسف فکر کنه و توی یه شرکت استخدام میشه و این سراغاز فصلی جدید از زندگی یهداست …
خلاصه کتاب:
داستان در مورد دختری به نام یاسه که ترم آخر رشتهی حسابداریه این دختر چهار سال تو خوابگاه بوده و کار هم میکرده تا بتونه درس بخونه اما الان که درسش تموم شده جایی برای زندگی نداره پولش هم اونقدر نیست که بتونه خونه اجاره کنه و حتی اگه خونه ای هم جور بشه به یه دختر تنها خونه نمیدن. تا اینکه یه روز تو روزنامه یه آگهی میبینه که مسیر زندگیشو تغییر میده …
خلاصه کتاب:
رمان در دو زمان حال و گذشته است. زندگی و سرگذشت و سرنوشت دختری آرام، مهربان و ترسو به نام عارفه و پسری مغرور و یکدنده به نام علی را روایت میکند. عارفه که برای ادامه تحصیل از کرمان به شهر دیگری رفته به همراه ساراو مریم که عضوی از این گروه اند زندگی میکند و به دلیل ترس از تنهایی که ناشی حادثهای تلخ در کودکی اش است به اجبار در گروه حاضر میشود. او علی سرپرست تیم را به خوبی میشناسد! این آشنایی و شناخت به سالها قبل و ماجرایی که علی هیچ اطلاعی از آن ندارد باز می گردد…
خلاصه کتاب:
حریر دختر با استعداد و پر انرژی که آرزوش رفتن تو مسیر فیلم نامه نویس های بزرگ و به نامه، کارش رو با نمایشنامه نویسی شروع کرده و حالا که میخواد اولین قدمش رو برای هدفش برداره سرش کلاه میذارن و پس از آشنایی یهوییش با مجری تازه معروف شده تلویزیون میخواد مستقیم وارد عرصهی فیلم سازی بشه و در این میان اتفاقات جالبی میفته از جمله درگیریهای جذاب خانوم فیلم نامه نویس با شخصیت مرد فیلمی که دارن میسازن...
خلاصه کتاب:
داستان عشق آتشین مهراب و فریال که دور از چشم همه رابطه مخفیانه دارند تا زمانی که فریال دوست پسرش رو میاره خونه و پسر جذاب همسایه میبینتشون و متوجه رابطشون میشه!! و تازه اونجا تهدیدشون میکنه به لو دادن رابطشون...
خلاصه کتاب:
چیزی در مورد روح ها وجود داره و اونم اینه که اونا باید مرده باقی بمونن. منم یه روحم، اما نمیتونم حتی یه روز دیگه از ماگنولیا مری میسون دور بمونم. چه برسه به یکسال دیگه. همین الانم ۱۵ سال از همدیگه دور موندیم. به محض اینکه چشمش به من بخوره میخواد منو بکشه. و با شناختی که از اون دارم، اینکارو انجام میده. اما من مردیم که یه هدف دارم و همه چیزم وابسته به این هدفه. پس، دارم میام ماگنولیا. این روح برای هرکاری که میخوای بکنی آمادست ...
خلاصه کتاب:
دربارهی یه دختره که یه روز که بیدار میشه متوجه میشه که همه مردن و فقط خودش زنده مونده ولی کم کم متوجه میشه که کسای دیگه ای هم زنده ان و اتفاقای غیر منتظره ای که درانتظار شن ...
خلاصه کتاب:
رادا دختری از دیار درد وغم، فرزندی نا خواسته… دختری که در اوج کودکی طعم تنهایی و درد رو میچشه و با پدر بزرگ و نامادری پدرش زندگی میکنه. رادا فاقد از هر نوع احساس و دوست داشتنه دختری سرد و بی تفاوت، دختری با حسرت کودکی… با ازدواج سارا خواهر رادا با پسری به نام بنیامین شایسته، پای رادا ناخواسته به خانوادهی شایسته باز میشه و اونجا طعم محبت و دوست داشته شدن رو میچشه، با اومدن آوید شایسته پسر از فرنگ برگشتهی خاندان شایسته با همه شایعه ها ونقطه های مبهم در زندگیش همهی معادلات رادا برای اینده اش یک باره از هم میپاشه و ..
کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " رمان دونی " بوده و هر گونه کپی برداری ممنوع میباشد!
طبق ماده 12 فصل سوم قانون جرائم رایانه ای کپی برداری از قالب و محتوا پیگرد قانونی خواهد داشت.