خلاصه کتاب:
نیکلاس سابرا اشراف زاده مغروری که به دلیل دوئل و قتل به خاطر زنی که فکر میکرد اون هم عاشقشه به نیوزیلند تبعید میشه. این حضرت والا از همه فراریه و به هیچ زنی اجازه نمیده بهش نزدیک شه و قلبش رو فتح کنه. تا اینکه یه روز دخترک موسرخ زیبای آشوبگری جلوی در خونهاش پیدا میشه که ادعا میکنه همسرشه! اما با وجود مقاومت و سرسختی نیک، بالاخره سامر وروجکمون موفق میشه به قلب اشراف زادهی مغرورمون راه پیدا کنه و اون رو تسلیم عشقش کنه ...
خلاصه کتاب:
داستان ترنم و آرینی است که به دلایلی مجبور به ازدواج میشوند که در ظاهر، ازدواج اجباری هستش… اما مگه دل بیتاب آرین میذاره که این ازدواج، اجباری و مثلا صوری باشه؟ از دست ندید که آرینش حسابی دل میبره...
خلاصه کتاب:
"مینو" با سر و صداهایی که یهو اومد برگشتم عقب. خودش بود... بالاخره افتخار داد و اومد بیرون. دخترایی که تا الان برای دیدنش صبر کرده بودن هجوم بردن سمت ماشینش و اخمام رفت تو هم! احمقانه بود... پوزخندی به خودم زدم... من خودمم واسه همین اینجام دیگه! عکس و امضا گرفتن از اقای شمس. بعده نیم ساعت بلاخره یکم دور ماشینش خلوت شد و اروم رفتم سمتش ...
خلاصه کتاب:
پس از گذراندن پنج سال زندان برای یک اشتباه غم انگیز، کنا روآن به شهری بازمی گردد که همه چیز در آن به هم ریخته بود، به امید اینکه دوباره با دختر چهار ساله اش متحد شود. اما بازسازی پل هایی که کنا سوزانده است غیرممکن است. هر کس در زندگی دخترش مصمم است که کنا را کنار بگذارد، مهم نیست چقدر برای اثبات خود تلاش می کند.
خلاصه کتاب:
آریا مهر بعد از ۱۳ سال از امریکا به ایران برمیگرده تا ارباب عمارت و روستای اجدادی خود شود درحالی که هیچ علاقه ای ندارد و به اجبار مادر بزرگ و مادرش ارباب شد. آنیل دختری که به عمارت اربابی آمد تا در کنار مادربزرگش که خدمتکار عمارت است زندگی کند. ولی جبر زمانه این دو نفر را کنار هم میگذارد تا با مشکلات و حقایق زندگیشون دست و پنجه نرم کنند ...
خلاصه کتاب:
پگاه دختر خجالتی و با استعدادی که به خواست پدرش با مبین ازدواج میکنه و یکسال بعد، بهترین دوستش با همسرش به او خیانت میکنن و باهم فرار میکنن. بعد از اینکه خاله اش و پدر و مادر مبین پگاه، رو مقصر میدونن، پدرش طلاقشو غیابی از مبین میگیره حالا بعد از مدتی مبین و بیتا بر میگردن و عقد و جشن میگیرن. پگاه دچار افسردگی شدید میشه و با وارد شدن به محیط کار سعی میکند همه چیز را فراموش کند، و کم کم حس و احساسی نسبت به رئیسش که یک طراح لباس به نام هست ایجاد میشه اما هادی خیلی هم آدم چشم و گوش بسته ای نیست ...
خلاصه کتاب:
"اوه پناه بر خدا! من هیچوقت چیزی درباره عشق و اینگونه مزخرفات سرم نمیشود در داستانای رمانتیک معمولا دخترها این احساس را با خیره شدن و سرخ شدن و غش و ضعف کردن و لاغر شدن و رفتار کردن مثل احمقها، نشان ميدهند، حالا 'مگ' هیچکدام از این کارها را نميکند. او مثل يك موجود عاقل خوب ميخورد و خوب میخوابد و موقعي هم که دربارهي 'بروک' حرف ميزنم، مستقیم توي چشم من نگاه میکند و فقط وقتي لاري درباره عشاق صحبت ميکند یک ذره رنگش سرخ ميشود. بنابراين من قدغن کرده ام که دیگر از اینجور شوخي ها نکند، ولي اهميتي به حرف من نمیدهد."
خلاصه کتاب:
دختری به اسم سارای که سه بچه به فرزند خوندگی قبول کرده و معلم زبان فرانسه هم هستش و تو آموزشگاه با گروهی از پسرها که برای یادگیری زبان فرانسه اومدن آشنا میشه و اینکه این پسرها فوتبالیست هستن و ...
خلاصه کتاب:
دخترى كه تاوان خيانت خواهرش را پس مىدهد و از خانواده اش طرد مىشود و به خيابان پناه مىآورد كه در اين حين اتفاقاتى رخ مىدهد و برالين... داستانى بر اساس واقعيت...
خلاصه کتاب:
پریناز دختری زیبا، در مسیر تنهایی و بیکسی، مجبور به کارهای بد میشود. روزگار پریناز را بر سر راه تاجری معروف و اصیل زاده از تبار قاجار میگذارد، فرهاد جهان بخش. مردی با ظاهری مقبول و تمایلاتی عجیب که...
کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " رمان دونی " بوده و هر گونه کپی برداری ممنوع میباشد!
طبق ماده 12 فصل سوم قانون جرائم رایانه ای کپی برداری از قالب و محتوا پیگرد قانونی خواهد داشت.