رمان اجتماعی در سایت ما میتوانید رمانهای اجتماعی بسیار پرطرفدار و خوب را به صورت پی دی اف دانلود کنید. این رمانها شامل دستهبندیهای مختلفی مانند خانوادگی، سنتی، روانشناسی و آنلاین هستند. قلم قوی نویسندگان در این رمانها باعث شده تا آثارشان بسیار جذاب و قابل تأمل باشد. علاوه بر رمانهای ایرانی، مجموعهای از رمانهای اجتماعی خارجی نیز در سایت ما قابل دسترس است. همچنین، شما میتوانید به رمانهای کلاسیک و قدیمی کلکلی نظیر رمانهای عاشقانه بدون سانسور نیز دسترسی پیدا کنید. در صورت تمایل به خواندن رمانهای کوتاه، طنز، عاشقانه چالش برگزار شده است. هر چقدر هم که به دنبال رمانهای واقعی هستید، در سایت ما میتوانید بهترین رمانهای اجتماعی را پیدا کنید.
خلاصه کتاب:
رمان رسمی و تحلیلی «کوری» اثر ژوزه ساراماگو، اثر برجسته در حوزه نقد اجتماعی و سیاسی است که با بیانی استعاری، نابسامانیهای جوامع انسانی و سردرگمی انسان معاصر را به تصویر میکشد. در این روایت، کوری مفهومی فراتر از ناتوانی جسمی است و به نوعی نابینایی معنوی اشاره دارد. نویسنده با ایجاد فضای نمادین، به نقد بیتفاوتی، فردگرایی و از خود بیگانگی انسان امروز میپردازد. نقطه عطف این اثر، سخنان زن دکتر در پایان داستان است، جایی که میگوید: «ما کور هستیم، اما بینا، کورهایی که میتوانند ببینند اما نمیبینند.» این پایان تلخ، هشداری برای بازگشت به خرد و انسانیت است.
خلاصه کتاب:
سودابه، دختر جوانی با تحصیلات عالی و از خانوادهای ثروتمند است، که قصد دارد با مردی ازدواج کند که از نظر موقعیت اجتماعی و خانوادگی با او همسطح نیست. مادر سودابه که از این تصمیم نگران است، از خواهر خود، محبوبه—عمهٔ سودابه—میخواهد تا با پند و اندرز، سودابه را از این تصمیم بازدارد. این در حالیست که...
خلاصه کتاب:
داستان از آشنایی دو جوان فامیل شروع میشه: باراد، پسری مغرور و موفق که با تلاش خودش به همهچی رسیده، و مهرسا، دختری سادهدل ولی زبوندار که دلش زود به تپش میافته. از همون اول بینشون یه جرقه هست، یه حس ناآشنا که کمکم جدی میشه و به نامزدی ختم میشه. اما خوشبختیشون دوام زیادی نداره. سایههایی از حسادت و دخالت اطرافیان شروع میکنن به شکل گرفتن. مزاحمتهایی برای مهرسا، حرفهایی دروغین دربارهی گذشتهی باراد، و شکی که یه نفر ناشناس تو دل مهرسا میکاره. شک، بهونه میشه برای فاصله گرفتن، و این فاصله، به جدایی ختم میشه. ماهها بعد، وقتی هر دو زخمی گذشتهان، مهرسا تو یه تصمیم احساسی با پسر داییش نامزد میکنه؛ اما خاطرات باراد هنوز باهاشه، حتی اگه سعی کنه فراموشش کنه...
خلاصه کتاب:
دختری که زیر بار زندگی خم نشده، حتی وقتی تکیهگاهی ندارد… با تمام تنهاییاش، هنوز دلگرمی عزیزانشه، هنوز پناه می ده، بیمنت، بیتوقع. شکنندهست، اما نشکسته… آسیب پذیره، اما با ارادهای که کوه رو به زانو درمیاره. دختری که دردهاشو لبخند پشتی پنهان میکنه تا کسی نفهمه چه طوفانی درونشه… با قدمهایی استوار، راه میره برای ساختن فردای بهتر… نه برای خودش، برای اونایی که براش موندن. اما پشت اون همه قوی بودن، هنوز یه دختره… از جنس دل، از جنس احساس… کسی که هنوز دلش یه شونه میخواد تا گاهی بهش تکیه بده. دختری که فکر میکنه دیگه چیزی از احساس براش نمونده… ولی یه جای ته قلبش هنوز میتپه…
خلاصه کتاب:
زیتون داستان دختریست با روحیه کمالروزی که آجر به آجر زندگیاش را با دستان خودش ساخته است. کمالطلب، مصمم، و در جستجوی معنای واقعی موفقیت. در تار و پود داستان، زیتون پیوسته به گذشتهاش بازمیگرداند؛ به خاطراتی که مثل شمعی نیمسوز، روشنیبخش مسیر پر پیچوخم امروز او هستند. روزی با دل شکسته به ترکیه گریخت تا کار کند، تا زنده بماند. امروز، نامش درخشان است، چهرهاش روی بیلبوردها. اما سرنوشت باز او را به ایران میکشاند. به خاکی که از آن گریخته بود. این بازگشت، آغاز آشنایی با آدمهایی است که مسیر تازهای را در زندگیاش رقم میزند...
خلاصه کتاب:
داستان زندگی زمینداران و کارگرانشان در مزرعههای خانوادگی در حومه لاهور پاکستان، تصویری جالب از محیط و انسانهایی خاص میدهد. خدمتکاران خانههای اشرافزادهای فئودال، روستاییانی که به یاری او چشم دوختهاند، و دوستان و آشنایان که در شهر زندگی میکنند را تجربه کردهاند، در برابر چالشهای ناشی از تغییر و دست دادن سنتها قرار میگیرند. آنها باید با این دگرگونیهای حمایتی روبهرو شوند و آماده شوند تا با جنبههای ناشناختهای زندگی سازگار شوند.
خلاصه کتاب:
اکنون مادریام با دو فرزند، برآمده از آن است که شاید من نبودم، اما از درسهای مسیر زندگی. زمانی دخترکی بودم پرشور، مست عشق و شور زندگی؛ برای لمس لحظههای ناب، عاشق پسری با چشمان آبی، رانندههای مینیبوسی کوچک. آنقدر در حس و حال فروغ غرق بودم که تمام ابیاتش را با عشق زمزمه میکردم و باور داشتم. اما زندگی، همان بازیگری ناشناخته، قصهاش را جور دیگری برایمان نوشت و او را به راهی متفاوت فرستاده شد.
خلاصه کتاب:
امید، دکتری جذاب و دوستداشتنی که کمتر کسی از او دل نمیبرد، همواره از صحبتهای عشق و ازدواج خسته بود و به آنها اهمیتی نمیداد. او هرگز فکر نمیکرد که سفر به روستایی دورافتاده مسیر زندگیاش را تغییر دهد. اما با دیدن دختری با چشمان رنگین و روحیهای بازیگوش، تمام وجودش دگرگون شد. او بدون توجه به موانع و سنگریزههای مسیر زندگی، با تمام وجود به سمت این عشق دوید. درست وقتی که فکر میکرد چیزی بین او و معشوقش نمانده، رازهای مدفون از گذشتههای دور ظاهر شدند و باعث شدند تا سرنوشت پیچیدهتری برای امید و سلما رقم بخورد.
خلاصه کتاب:
نفس، دختری سرزنده، لجباز و یکدنده است که در دانشگاه همیشه با همکلاسیاش، رادین، درگیر است. آنها دائم با هم مشاجره میکنند و سعی دارند یکدیگر را اذیت کنند. اما به مرور زمان، اتفاقاتی رخ میدهد که همه چیز را تغییر میدهد و رابطه پرتنش آنها به مسیری غیرمنتظره کشیده میشود...
خلاصه کتاب:
همهچیز در هالهای از بوی خون غرق شده بود. عطری کهنه از جنایت، پس از سالها بار دیگر در جانِ حوا زنده شد، و انگشتِ اتهام، با خطی تیره، بر سایهی عشق فرود آمد. ذهنش پر از ابهام بود، اما او دیوانه نبود؛ یقین داشت که تنها خودش حقیقت را میداند و اینان بودند که با برچسب دیوانگی، به دنبال راه گریزی برای خود میگشتند. میخواستند او را مجنون جلوه دهند تا بار گناه از شانههایشان سبک شود، اما چه کسی قادر بود پرده از راز حقیقت بردارد؟
کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " رمان دونی " بوده و هر گونه کپی برداری ممنوع میباشد!
طبق ماده 12 فصل سوم قانون جرائم رایانه ای کپی برداری از قالب و محتوا پیگرد قانونی خواهد داشت.