کتاب رمان قانون نانوشته اثر نازلی گلستان لینک مستقیم دانلود فایل PDF - ویرایش جدید + سازگار با همه گوشی ها
آسیه در شهر کاشان با خانوادهاش زندگی میکنند، در سن بیست سالگی همزمان با قبولی دانشگاه در اصفهان، به صلاح دید خانواده و موافقعت خودش با پسر یکی از آشنایان به نام (سلمان) عقد میکند، روزگار بر وفق مرادشان سپری میشود، روزی بعد از مراسم ازدواج با خانوادهی شوهرش برای تفریح به پارکی در کاشان میروند و در آنجا …
تکه ای از داستان قانون نانوشته
مادرم با ناله و زاری و توی سر زنی آمد دنبالم. از روی تخت بیمارستان، بیتوجه ...
کتاب رمان با بهار اثر سیمین جلالی لینک مستقیم دانلود فایل PDF - ویرایش جدید + سازگار با همه گوشی ها
بهار با از دست دادن پدر و مادرش، بهمراه علی برادرش، در خانهی مادربزرگ خود زندگی میکنند! بهار سخت درس میخواند تا به قولی که به مادر خود داده که دکتر شود عمل کند! از طرفی هم عاشق محمود برادر دوستش مریم است. محمود پس از مدتی برای گذراندن تخصص به خارج از کشور میرود و …
تکه ای از داستان با بهار
در اوایل ابان ماه دم دمای صبح مامان بزرگ سکتهی دوم را کرد و این بار نتوانست جان سالم ...
کتاب رمان لوییز امور اثر کریستین بوبن لینک مستقیم دانلود فایل PDF - ویرایش جدید + سازگار با همه گوشی ها
دلباختگی یا لوییز امور’ آخرین رمان ‘کریستین بوبن’ (نویسنده فرانسوی) داستانی است. عاشقانهای که از زبان راوی اول شخص بیان میشود. دیدگاهها, اندیشهها و لحن و بیان راوی به خوبی نشان میدهد که داستان این کتاب از ماجرای زندگی خود نویسنده سرچشمه میگیرد. در حقیقت بوبن نیز در ایام جوانی با عشقی پرشور آشنا شد اما سرانجام غمانگیزی داشت. وی در نگارش دلباختگی سبکی شاعرانه تغزلی و پرتشبیه و استعاره برگزیده است. عشقی که بوبن از آن سخن میگوید عشقی ...
نیم قرن پیش از این ، که کودکی بیش نبودم و همراه با پدرم به مجالس روضه و موعظه فراوان آن زمان میرفتم، گاه می شنیدم که واعظ در ضمن کلام خود می گوید که این عبارت مثلا در ملهوف (و غالبا به غلط می گفتند : لهوف ) سید بن طاوس یا بحار الانوار مجلسی یا در کتابهای انگشت شمار دیگری آمده است که در آن ایام در دسترس بود . آن روزها معنی این استناد گفته را به کتابی نمی فهمیدم ، ولی بعدها دانستم که چون غالبا روضه خوانها شنیده های بی اصل خودرا نقل می کردند، ...
خلاصه کتاب:
شعله دختر با استعداد و اصیل ۱۶ ساله در کلاسهای نویسندگی، با استاد زال که مردی جوان و متشخص است آشنا می شود.او سخت تلاش می کند تا در دانشگاه تهران قبول شود. شعله در طول این آشنایی ویراستار مجلهی او میشود. بین آن دو بحثهای طنزگونه پیش میآید و با فراز و فرودهای زیادی رو به رو می شوند ، تا اینکه شعله با رئیس موسسه خیریه ای آشنا می شود و …
خلاصه کتاب:
سیاوش بزرگمهر مرد مورد اعتماد همه.مردی که بچه های یتیم برادر مرحومش و زیر بال و پرش گرفته. مردی که جوونی نکرده و از خیلی سالا پیش دل به چشمای نورا داده که براش دور و دست نیافتنیه. حالا نورا هم عاشقش شده و وارد رابطه شدن.اما زندگی سیاوش رازهایی داره که دست و پاشو بستن... نورایی که چشم پسر برادرش آراز و هم گرفته. آرازی که اصلا مورد اعتماد نیست و می خواد هر طور شده نورا رو به دست بیاره...
خلاصه کتاب:
گذشته خان روستا و رازی که پنهان کرد، بعد از بیست و هشت سال دامان پسر خان رو میگیرد شبی کالبدش گرگ میشود و پای دخترک روستایی را به بازی خطرناکی باز میکند...
اما راویان اخبار و ناقلان آثار و طوطیان شکرشکن شیرین گفتار و خوشه چینان خرمن سخندانی و صرافان سر بازار معانی و چابکسواران میدان دانش، توسن خوشخرام سخن را بدین گونه به جولان در آوردهاند که در شهر مصر سوداگری بود که خواجه نعمان» نام داشت. صاحب دولت و ثروت بود و شصت سال از عمرش گذشته، سرد و گرم روزگار چشیده، جهاندیده، زیرک و عاقل بود و در علم رمل و اسطرلاب و نجوم، سرآمد جهان بود و از گذشته و آینده خبر می داد. روزی از روزها هوای سفر هندوستان به سرش افتاد؛ در رمل نظر کرد دید ...
خلاصه کتاب:
ماهک دختر دبیرستانی که عاشق امیرعلی ستوده میشه. مردی که همه رو اسمش قسم می خورن و تا حالا هیچ دختری رو به دل و تختش راه نداده. اما ماهک با سادگی و ناز ذاتی از خیلی وقت پیش دل امیرعلی رو مال خودش کرده و خودش خبر نداره. دختری که از همه ی مردا و لمس شدن توسطشون می ترسه، حالا رویای آغوش امیرعلی رو داره. وقتی که قراره عاشقانه هاشون و با هم آغاز کنن، برای هم ممنوعه میشن و حالا نوبت ماهک ترسو و مظلوم ماست که هر کاری برای تصاحب عشقش کنه. حتی گذشتن از...
کتاب رمان بازی سرنوشت اثر صدای بی صدا لینک مستقیم دانلود فایل PDF - ویرایش جدید + سازگار با همه گوشی ها
آیدا، دختری دو رگه است که زندگی پیچیدهای دارد، او در کودکی مادر روسیاش را از دست داده و با پدرش و خانوادهی او زندگی میکرد، مادربزرگی که هیچگاه مادر آیدا را به رسیمت نشناخت! حالا بعد از سالها مهاجرت، از انگلستان به ایران برگشته و …
تکه ای از داستان بازی سرنوشت
“طهران، ۱۳۴۵” امیر ارسلان: دیر کردی. اجازه نمیداد بیام. -پدرت نباید بذاره این همه بهت زور بگه چرا نمیذاشت؟ میخواست آیدا را ببرد حمام قرار بود امروز خانمهایی ...
کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " رمان دونی " بوده و هر گونه کپی برداری ممنوع میباشد!
طبق ماده 12 فصل سوم قانون جرائم رایانه ای کپی برداری از قالب و محتوا پیگرد قانونی خواهد داشت.