خلاصه کتاب:
یزدان پسری که از نوجوانی در حجره حاج مهدی کار می کنه، طی اتفاقاتی راز مرگ پدرش رو میفهمه و در صدد انتقام از حاج مهدی در میاد، و درست دست میذاره روی نقطه ضعف حاج مهدی یعنی دختر کوچکش یاس... که سالهاست پنهانی عاشقِ یزدانِ و…
خلاصه کتاب:
اول زندگی من یک جدال بود، بعد از آن به قهر پرداختم... وقتی آمدی معامله کردمت. با خودش... با خدایی که سال ها قهر بودمش. اما هیچ وقت فکر نمیکردم این معامله را ببازم. تو که آمدی، با خودت آشتی را رقم زدی... چیزی که فکر میکردم حتی در کفن هم رخ نخواهد داد ...
خلاصه کتاب:
نامشروع روایت زندگی جانان است . جانانی که در مهمانی یکی از دوستانش توسط فردی ناشناس مورد دست درازی قرار میگیرد و این در حالیست که فقط چند هفته به عروسیش مانده است. زمانی همه چیز خراب میشود که متوجه بارداریش میشود و این تازه اغاز ماجراست …
خلاصه کتاب:
تابان دختر یکی از مسئولین سرشناس کشور است که در یک شرکت ساختمانی مشغول فعالیت است و با رئیس شرکت رابطهی عاشقانهای دارد. درست زمانی که تابان از شرکت برای انجام مأموریتی عازم سفر میشود، فردی از گذشتهی تلخش سر راهش سبز میشود و او را ...
خلاصه کتاب:
دختری که توی خاندان بزرگی بزرگ شده و وقتی بچه بوده بابای دختره به مادر پسرعموش دست درازی میکنه و مادر پسره خودکشی میکنه... بابای دختره هم میوفته زندان و پدربزرگشون برای صلح میاد این دوتا رو به عقد هم درمیاره و پسره رو میفرسته خارج تا از این جریانات دور باشه بعد بیست سال پسره برای انتقام از دختره برمیگرده و ...
خلاصه کتاب:
دختری داغ دیده از مرگ عشقش با جنینی از وجودیت مردش به سانی که حتی اجازه عزاداری را به او نمیدهند مجبور است سر خم کند در مقابل رسومات خانواده پیرو حرف ریش سفید ایل تبارش به عقد برادر شوهر سرد و خشکی در بیاید که در زندگی از تنها کسی که متنفر است دخترک داستانمان است. حامی: به چشم دیدم نفرت انگیز ترین زن زندگیم ام را، حال که بیوه مرده برادرم است وقت انتقام است حال که قرار است به عقد خودم در بیاید زمان تاوان پس دادن است تاوان دوری و سختی هایی که من کشیدم ...
خلاصه کتاب:
من سیاوشم.. سیاوشی که ازش تیمور ساختند.. تیموری که وحشی نامیدند.. تیموری که عزیزانم خنجر زدن بهم.. تیموری که اطرافیانم مرا از خود طرد کردند.. مرا تبدیل به یک بی همه چیز کردند.. کاری کردند که نوشیدنی بشود درد درمانم.. امّا من از یکی بیشتر از هرکسی کینه به دل دارم.. او هم میمنت است.. دختری که روزی عشقم بود.. دختری که داغ نبودنش را بر دلم گذاشت.. دختری که مثل همه مرا از خود راند.. امّا ورق برگشت.. حال دوره حکومت ریاست من است .. برادر میمنت برادرم را به قتل رسانده.. حکومتم آغاز شده داغ برادرش را به دلش خواهم گذاشت.. عشقش را در دلم خواهم کشت ...
خلاصه کتاب:
زندگی دختری سیزده ساله که به اجبار به مردی به اسم حاج حمید فروخته میشه و بزرگ میشه و نقشههایی میکشه که به رسوایی میرسه... و برای حاج حمید یک جنون میشه ...
خلاصه کتاب:
اسمش یاکان بود بزرگترین قاچاقچی مواد همه ازش میترسیدن تا این که دل سنگ و بی رحمش اسیر دختر سرکش سرهنگ شد! دختری ناز پرورده و افسار گسیخته که هیچ جوره پا به تخت این مرد شرور و وحشی نمیذاشت ولی اون یاکان بود! مردی که همه رو به آتیش میکشید و حالا آتیش و تب تندش دامن این دخترک لوند رو گرفته بود پس با دزدیدن دخترک یه شب بی هوا پا به اتاقش میذاره، قسم خورده بود بهش دست نزنه ولی با دیدنش ...
خلاصه کتاب:
پرسفون دومین دخترِ قدرتمندترین زن شهر، مدتهاي زیادي رو براي فرار از شهر و زندگی اجباري و کسالت بارش تلاش کرده و حالا که در یه قدمی آزادیش قرار داره، توسط توطئه مادرش در یک عمل انجام شده قرار میگیره و در بزرگترین مهمانی سال و حضور تمام بزرگان شهر به نامزدي حاکم بزرگ، قاتل و پیر شهر، در میاد. اما پرسفون همون شب فرار میکنه و حتی مرگ رو به این حقارت ترجیح میده. ولی سرانجام فرارش به ربوده شدن توسط بزرگترین دشمن این حاکم می انجامه. مردي بسیار خطرناك که سال هاست افسانهای بیش نبوده و بردن اسمش براي وحشتکردن کافیه ...
کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " رمان دونی " بوده و هر گونه کپی برداری ممنوع میباشد!
طبق ماده 12 فصل سوم قانون جرائم رایانه ای کپی برداری از قالب و محتوا پیگرد قانونی خواهد داشت.