خلاصه کتاب:
با یه مشت آدم دروغگو دورمون رو شلوغ کردیم. تا بلکه از تنهایی در بیایم. تا شاید... زندگیمون راحت تر بشه. ولی یه جاهایی لازمه قوی باشی.. دیگه از اینکه یکی اون یکی رو تنها بزاره نترسی. یادت باشه که ترس تنها چیزیه که عقب میندازتت.. پس انقدر قوی باش که بدونی کی وقت رفتنه! باز مثل این نصیحت گراها صحبت کردم.. اینا همشش حرفه.. وایسا حدس بزنم.. الآن با خوندن این متن زندگیت متحول شد درسته؟ پس لازمه بهت بگم، آناناس! منم از این فکرا زیاد می کردم، ولی فقط فکر می کردم؛ عمل نه! ولی تو مثل من نباش عمل کن، از باور داشتن به خودت شروع کن ...
خلاصه کتاب:
داستان دربارهی باران شایگان هست. وکیلی که بنا به اصرار دوستش روی پروندهای تحقیق میکند؛ پروندهی مردی که به قتل همسرش اعتراف نموده اما گفتههایش با گزارشات پلیس و پزشکی قانونی تناقض دارد. باران درگیر پروندهای میشود که بدون اینکه خودش بداند، به بخش تاریکی از گذشتهاش ربط دارد که سالهاست با غرق کردن خود در کار، روی آن خاک ریخته. او نمیداند این پروندهی به ظاهر ساده چنان ابعاد گستردهای دارد که...
خلاصه کتاب:
زمانی نیروانا و کیان یکدیگر را عاشقانه میپرستیدند، اما نشد که آن دو ما شوند، حالا نیروانا برگشته غافل از اینکه کیان نامزد دارد، کیان هم از نیروانا تنها یک چیز میخواهد و بس، این وسط هم بخاطر تهدیدهایی که نیروانا میشود کیان مجبور است که بار دیگر برای او نقش حامی را بازی کند، یک اجبار شیرین …
خلاصه کتاب:
رها دکتر سرخوش و بیپروایی که بر حسب اتفاق زندگی یک آدم خطرناک را نجات میدهد و برای زنده نگه داشتن احساسش، دنیا را در خطر وجود این مرد می اندازد و تاوان این خطا را با ویران شدن زندگی خودش و دیگران پس میدهد. از زندگی سادهی خودش دست میکشد و وارد بازی خطرناکی میشود که نمیتواند پایانش را با روشنایی تضمین کند.
خلاصه کتاب:
همه چیز از روزی شروع میشود که لنایِ سیزده ساله، به خانه میآید و مادرش را غرق در خون میبیند! آلت قتاله اما در دست کسی است که لنا به او میگوید "پدر!" قصه از یک قتل خانوادگی شروع میشود و امتداد آن میرسد به عمارت حاج راشد فلاح که دیوارهایش بوی خون میدهند و زندگیِ سرایداری، کنار کسانی که همخون لنا هستند و در عین حال، دور و غریباند. فردین تنها کسی است که به دخترک پر از ترسِ داستان نزدیک میشود؛ اما یک داغ روی پیشانیِ لناست؛ او دختر یک قاتلاست ...
خلاصه کتاب:
مخبر بعد از سالها قهر و قطع رابطه با تنها خواهرش، تصمیم میگیره با یه مهمونی شام خواهرش رو ملاقات کنه ولی صبح روز بعد جسد تکه تکه شده مخبر در حالی که تمام بدنش شِیو شده و و صورتش بصورت زنونه آرایش شده برای خانواده اش فرستاده میشه.. هر قسمت از بدنش برای یکی از اعضای خانواده اش.. پلیس برای تحقیق وارد ماجرا میشه که …
خلاصه کتاب:
حامد کارمند معمولی و بیحاشیهی یک شرکت واردات و صادرات است که ناخواسته و فقط بخاطر یک کنجکاوی ساده، درگیر طوفانی میشود که زندگی آرام ولی وصله پینه شدهاش را تحتالشعاع قرار میدهد.
خلاصه کتاب:
ترلان دختر یکی از قاضی های معروف تهرانه. برخلاف اون چیزی که توی خانوادهش رسمه اهل درس و مشق نیست و عشق رانندگی داره. در نتیجهی پاپوشی که براش درست میکنن وارد یه باند میشه. اونجا ازش انتظار دارن کارهایی رو انجام بده که وجدانش قبول نمیکنه. بین دو راهی گیر میکنه… بین زندگی خودش و زندگی دیگران… زمانی که تصمیم قطعیش و میگیره رویارویی با آن نیمه دیگرش مسیر نقشه هاش و عوض میکنه …
خلاصه کتاب:
پس از گذراندن پنج سال زندان برای یک اشتباه غم انگیز، کنا روآن به شهری بازمی گردد که همه چیز در آن به هم ریخته بود، به امید اینکه دوباره با دختر چهار ساله اش متحد شود. اما بازسازی پل هایی که کنا سوزانده است غیرممکن است. هر کس در زندگی دخترش مصمم است که کنا را کنار بگذارد، مهم نیست چقدر برای اثبات خود تلاش می کند.
خلاصه کتاب:
دختری که بخاطر اجبار و زور برادرش، راه زندگیش به طور کل عوض میشه و از ناهمواری های زیادی گذر میکنه، و در آخر به کسی که عاشقش میشه میرسه… سارا دادمهر دختری نوزده ساله است... دختری که با اراده و صبر در مقابل یه زندگی سخت که اول تقدیر و بعد به خواستهی برادرش سر راهش قرار گرفت ایستاد و مردانه جنگید و ثابت کرد که هیچ زنی از جنس مخالفش که همیشه از اول تا ابد تو گُوششان خواندند: (مردها شیرند، مثل شمشیرند) کمتر نیستند… چه بسا بهتر و قوی تر و برنده تر از شمشیر هم عمل میکنند و میتوانند دنیا را تکان بدهند…
کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " رمان دونی " بوده و هر گونه کپی برداری ممنوع میباشد!
طبق ماده 12 فصل سوم قانون جرائم رایانه ای کپی برداری از قالب و محتوا پیگرد قانونی خواهد داشت.