دانلود رمان هوژین از مرجان مرندی کامل رایگان
ژانر رمان : عاشقانه
تعداد صفحات : ۱۴۵۴
خلاصه رمان:
از تاکسی که پیاده شد هجوم هوای سرد دی ماه پوست صورتش را به گزگز انداخت. شال گردن بافت عزیز جون را تا روی بینی اش بالا کشید و به سمت قنادی آن سوی خیابان رفت. داخل قنادی هوا گرم بود و خبری از سوز سرمای بیرون نبود. به سمت صندوق رفت و فیشش را بیرون آورد و گفت: دیروز کیک سفارش داده بودم. لحظه ای بعد وقتی کیک خامهای سفید رنگی که رویش طرح گوشی پزشکی جا خوش کرده بود، مقابلش قرار گرفت …
قسمتی از داستان هوژین :
سیما جون مادر آرسام به مناسبت قبولی پسرش مهمانی گرفته بود مستانه به دفتر پدرش رفته بود. خانم صولتی منشی پدرش تا او را دیده بود با لبخند از روی صندلی اش بلند شده و با خوشرویی سلام کرده بود. مستانه پرسیده بود: بابا توی اتاقشه؟! یه سر رفتن حسابداری الان میان. مستانه
سری تکان داد و به سمت اتاق پدرش رفت و در را باز کرد و به سمت میز چوبی شیک و بزرگ انتهای اتاق رفت و روی صندلی آن نشست. دستش را به لبه ی میز گرفت و صندلی چرخدار را چرخاند. نفهمید چند بار کارش را تکرار کرد که در اتاق باز شد با پدرش که چشم در چشم شد با لبخند سلام کرد
پدرش با خندهای که روی لب هایش جا خوش کرده بود گفت: چند بار بگم این کار رو نکن؟! سرت گیج میره! مستانه با خنده از روی صندلی پایین پرید و با لجبازی گفت: نمیره. فرامرز پدرش با لبخند سر تکان داده و پرسیده بود: از این طرفا مستی خانوم؟! مستانه کیف سامسونت پدرش را از
روی مبل چرم مشکی برداشت و گفت: امروز یه آقای پدر مهربون میخواد با دختر خانومش بره خرید! فرامرز همان طور که کیفش را از دست مستانه میگرفت گفت: اون وقت این آقای پدر مهربون کی هم چین قولی داده که خودش یادش نمیاد؟! مستانه به بازوی پدرش آویخت و خودش را …