رمان دونی
دانلود رمان جدید رایگان
رمان دونی
رمان طغیان

رمان طغیان اثر دلیار لینک مستقیم دانلود فایل PDF – ویرایش جدید + سازگار با همه گوشی ها

حامد، مردی خوش‌سیما و موفق در تهران، طلافروشی است که همه او را تحسین می‌کنند. زندگی‌اش پر از احترام و توجه است، اما قلبش به یکباره برای دوست همسرش می‌تپد. اما این زن، او را به بازی‌ای پرخطر می‌کشاند؛ عشقی که با نیت انتقام شروع می‌شود. حامد به دام عشقی غیرمنتظره می‌افتد که او را به چالش می‌کشد و زندگی‌اش را دگرگون می‌کند.

خلاصه‌ رمان طغیان

یادته آخرین باری هم که حرف زدیم همچین جایی بودیم؟ چشم های نازنین خیره به لبه ی بام می ماند و نیشخندی روی لب هایش جان می گیرد. -آره… خاک تو سرم که به خاطر یه مرد، کسی که ده هیچ ازش جلو بودم می خواستم همه چیز رو تموم کنم. سکوت مهناز باعث می شود که نگاهش را به کلی از آن زمین سفت و سخت بگیرد و سر پایین بیندازد. مهناز از قوی بودنش حرف می زند و او حتی شبی را به یاد ندارد که آن روزها با گریه سر نکرده باشد! از اینکه نتوانست پیش خانواده اش برود و مجبور بود که تمام اتفاقات را خودش هندل کند و طوری وانمود کند که انگار هیچ اتفاقی نیفتاده است.خانواده اش هنوز هم از اتفاق هایی که افتاده است به طور واضح باخبر نیستند.
فقط می دانند که با شوهرش به مشکل برخورده است. حتی نمی دانند که طلاق گرفته و به تنهایی دخترش را بزرگ می کند! با یادآوری دخترش، اخم هایش با شدت بیشتری در هم قفل می شوند. کلافه رو به مهناز می گیرد. با فکری مشغول به سمتی خیره شده است. -مهناز من عجله دارم… آره دلم نمی خواد با مهدی روبه رو بشم ولی هر چقدر سریع تر برم و تمومش کنم به نفع خودمه! مهناز انگار که خیلی در فکر بوده است که با صدای او تکان شدیدی می خورد و طوری به نازنین نگاه می کند که انگار اولین بار است که او را دیده است!

-ولی من باید برات تعریف کنم که بعد از نبود تو چه اتفاق هایی افتاد! -توی روند زندگی من تاثیری داره؟ انگار مهناز از جواب پس دادن های نازنین خیلی شاکیست که با حرص دست هایش را مشت می کند. -آره خیلی تاثیر داره! حداقلش اینه که می فهمی هیچ گناهی راجع به تو بی جواب نمونده. اقلاً می فهمی که بدون فایده نگذشته… حداقل من باهات حرف می زنم! می دونی اصلاً چند وقته که همدیگه رو ندیدیم؟ نازنین لب زیر دندان می برد. انگار که تند رفته است و از یاد برده که مهناز چقدر برای او رفاقت کرده و چه روزهایی با هم داشته اند!

اصلاً مگر مهدی اجازه داد که از زندگی اش لذت ببرد و با دوستانش باشد؟ همه چیز را همراه خود برد و برای نازنین فقط و فقط تنهایی ماند! با پشیمانی قدمی به جلو برمی دارد و دستش را بند بازوی مهناز می کند. -ببخشید… منظورم رو بد رسوندم وگرنه من خیلی دلم می خواد باهات حرف بزنم… -می دونم که خوشت نمیاد درباره ی مهدی بدونی! ولی من می خوام بگم. حقته که بدونی! من اگه نگم خفه میشم. یه چیزی اینجا می مونه و پایین نمیره… دستش را به گلویش می برد و دور آن حلقه می کند. انگار واقعاً چیزی که می گوید اتفاق می افتد و نازنین متوجه نیست که او چرا باید اینقدر به هم ریخته باشد!

  • اشتراک گذاری
خلاصه کتاب
حامد، مردی خوش‌سیما و موفق در تهران، طلافروشی است که همه او را تحسین می‌کنند. زندگی‌اش پر از احترام و توجه است، اما قلبش به یکباره برای دوست همسرش می‌تپد. اما این زن، او را به بازی‌ای پرخطر می‌کشاند؛ عشقی که با نیت انتقام شروع می‌شود. حامد به دام عشقی غیرمنتظره می‌افتد که او را به چالش می‌کشد و زندگی‌اش را دگرگون می‌کند.
مشخصات کتاب
  • نام کتاب
    طغیان
  • ژانر
    عاشقانه، انتقامی
  • نویسنده
    دلیار
  • صفحات
    1344
خرید کتاب
60,000 تومان
دانلود بلافاصله پس از پرداخت
اگر نویسنده این کتاب هستید و درخواست حذف آن را دارید
  • admin
  • 1,042 بازدید
  • 60,000 تومان
  • برچسب ها:
موضوعات
ورود کاربران

آرشیو نویسندگان
تبلیغات متنی
درباره سایت
توضیح کوتاه درباره سایت
کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " رمان دونی " بوده و هر گونه کپی برداری ممنوع میباشد!
طبق ماده 12 فصل سوم قانون جرائم رایانه ای کپی برداری از قالب و محتوا پیگرد قانونی خواهد داشت.