خلاصه کتاب:
من برای سلطنت زاده شدم، اما این سرنوشت را خود انتخاب نکردم! در میان همگان، وجودم فریاد میزد که چیزی فراتر از جسمم، و همین «فراوانی» را به گناه من بدل کردند. قاضی، با چشمانی پر از خشم، بیرحمانه حکم کرد. مرا طغیانگر نامیدند، از خویشتنم تبری جستند و تبعیدم کردند. من در برابر فرمان سر فرود آوردم؛ آری، پذیرفتم. و در همان لحظه صدای خرد شدن تاجی دروغین، فریاد زد که هرگز سزاوار این نقش تحمیلی نبودهام. تاجی که نه از زر بود و نه از شأن، تنها باری بود بر سرِ زنی که باید آزاد میبود.
خلاصه کتاب:
نهال و کیهان با سبک و سیاقی سنتی پیمان زناشویی میبندند. کیهان، نهال را در قالب یک زن خانهدار محدود میکند و نهال نیز عشق ورزیدن به کیهان را به معنای زندگی خود میپندارد. اما با گذر زمان، نهال به چیزهایی پی برد که تا پیش از آن از آنها بیخبر بود. مسائل پیچیده، سوالاتی بیپاسخ، و حقیقتهایی که همه از گفتنشان پرهیز دارند. خیانت، پایههای این رابطه را میلرزند. حالا تنها یک سوال باقی مانده: واقعاً چه کسی خیانت کرد؟ کیهان؟ نهال؟ یا شاید چیزی فراتر از آنها...؟ تلبیس، یعنی پنهان کردن حقیقت، پوشاندن فریب با نقاب صداقت.
خلاصه کتاب:
کهزاد فخار، پسری با شهری بینظیر در مهمانها، کسی که لقب «استاد ارتباطات شبانه» را به خودش اختصاص داده است، شبی با عصرار دوستانش در مهمانیهای حاضر میشه که هیچ شناختی از میزبانش ندارد. در طول شب طبق معمولش دل یکی از دخترها رو به دست میاره و شب رو باهاش میگذرونه. اما نمیدونه که اون دختر نهتنها یه آدم معمولی نیست، بلکه سروانی از ویژههاست، و از اینجا تازه شروع میشه...
خلاصه کتاب:
دختری به اسم سودا که عاشق رادمان هم دانشگاهیش میشه اما وقتی با خواهرش آشناش میکنه عاشق هم میشن و رادمان با خواهر سودا ازدواج میکنه سودا برای فراموش کردن رادمان به خارج از کشور میره تا ادامه تحصیل بده و بعد چهارسال برمیگرده اما میبینه هنوزم به رادمان بی حس نیست برای همین تصیمیم میگیره ازدواج کنه با اولین خواستگارش …
خلاصه کتاب:
از کنار یه هیولا به کنار یه قاتل افتادم... قاتلی که فقط با خشونت اشناست. وقتی الوده به دست های یه قاتل بشی، قاتل بیرحمی که جذابیت ازش منعکس بشه، زیبایی و قدرتش دهانت رو بدوزه و اون یا گردنت رو میشکنه یا تو رو... نیلوفر ابی یه رمان ۴ جلدیه، هر جلد راجب همون شخصیت هاست و ادامه جلد قبلیه و شخصیت ها عوض نمیشن. ابتدای رمان عوض شده. یه تغییراتی وسطاش داشته و پایانش که کلا عوض شده ...
خلاصه کتاب:
مردی خشک و جدی که بعد چند سال برگشته تا انتقامشو از مانیا دختری که عاشقش بوده و بگیره!! با نقشه رئیس بیمارستانی میشه که مانیا هم اونجا کار میکنه.. مانیا بیخبر از همه جا وارد بازی میشه که با بی رحمی بهش آزار و اذیت میشه و به زور باید...
خلاصه کتاب:
نازگل دختر روستایی که درست وقتی پنج ماه باردار بود، شوهرش و از دست میده و به خواست خان، باید با برادر شوهرش ازدواج کنه. برادر شوهر متعصب و غیرتی که وقتی مخالفت های نازگل و میبینه ...
خلاصه کتاب:
به تقلاهاش نگاه کردم و با خنده گفتم: اون مامانت برات بمیره که این قدر مظلومی تو... موش بخورتت!! با هق هق زیاد داد کشید: آخه تو چی از جونم میخوای؟ چرا منو نمیکشی؟ یه قدم رفتم جلو، خیره شدم تو چشمای سیاهش و گفتم: میخوام داد بکشی!! حال میکنم دردت میاد! راستشو بخوای شاد میشم وقتی جیغ میزنی و التماس میکنی! التماس میکنی بکشمت ...
خلاصه کتاب:
داستانمون درباره یه پسر کاملا مذهبیه که اسمش امیر حافظ و یه دختر به اسم ترمه که بی بند و بار و دختره آزادی هست زندگی این دوتا شخصیت داستان مقابل هم قرار میگیره و امیر حافظ و ترمه به عقد صوری هم درمیان و همخونهی همدیگه میشن که کلی داستان بینشون پیش میاد که خوندنشو از دست ندین ...
کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " رمان دونی " بوده و هر گونه کپی برداری ممنوع میباشد!
طبق ماده 12 فصل سوم قانون جرائم رایانه ای کپی برداری از قالب و محتوا پیگرد قانونی خواهد داشت.