خلاصه کتاب:
نیکلاس سابرا اشراف زاده مغروری که به دلیل دوئل و قتل به خاطر زنی که فکر میکرد اون هم عاشقشه به نیوزیلند تبعید میشه. این حضرت والا از همه فراریه و به هیچ زنی اجازه نمیده بهش نزدیک شه و قلبش رو فتح کنه. تا اینکه یه روز دخترک موسرخ زیبای آشوبگری جلوی در خونهاش پیدا میشه که ادعا میکنه همسرشه! اما با وجود مقاومت و سرسختی نیک، بالاخره سامر وروجکمون موفق میشه به قلب اشراف زادهی مغرورمون راه پیدا کنه و اون رو تسلیم عشقش کنه ...
خلاصه کتاب:
بارش بی امان بارون و صدای تیک تیک برف پاک کن ماشین و بغض و گریه و فریاد شب نیلوفریم را تب دار کرده بود. مبتلا شده بودم به عشق، عشقی یک طرفه و سوزان، چشمم اگر جان داشت فریاد میزد از سوزش دیدن آن لحظه؛ فریاد می زد از سوختن، فریاد میزد از خرد شدن، از نادیده گرفته شدن، از به باران نشستن؛ فریاد میزد و من چقدر عاجز بودم در مقابل مردی که اخم از یادش رفته بود کنار او و مستانه دست توی دستش بود و متلاطم می کرد باور دور من را از رسیدن به سراب نگاهش. راستی کی و کجا اینقدر عاشقش شده بودم که ...
خلاصه کتاب:
داستان ترنم و آرینی است که به دلایلی مجبور به ازدواج میشوند که در ظاهر، ازدواج اجباری هستش… اما مگه دل بیتاب آرین میذاره که این ازدواج، اجباری و مثلا صوری باشه؟ از دست ندید که آرینش حسابی دل میبره...
خلاصه کتاب:
سپهر کاویانی قمارباز قهاری که در شرط بندی زندگی اش را میبازد… رزانا دیار دختری سرسخت که دست زمانه عجیب او را بازی داده است، خشمش عصیان به پا میکند بر سر دشمنانی که قصد نزدیکی به قلمرو اش را دارند او انتقام تمام زندگی اش را میگیرد و …
خلاصه کتاب:
"مینو" با سر و صداهایی که یهو اومد برگشتم عقب. خودش بود... بالاخره افتخار داد و اومد بیرون. دخترایی که تا الان برای دیدنش صبر کرده بودن هجوم بردن سمت ماشینش و اخمام رفت تو هم! احمقانه بود... پوزخندی به خودم زدم... من خودمم واسه همین اینجام دیگه! عکس و امضا گرفتن از اقای شمس. بعده نیم ساعت بلاخره یکم دور ماشینش خلوت شد و اروم رفتم سمتش ...
خلاصه کتاب:
پگاه دختر خجالتی و با استعدادی که به خواست پدرش با مبین ازدواج میکنه و یکسال بعد، بهترین دوستش با همسرش به او خیانت میکنن و باهم فرار میکنن. بعد از اینکه خاله اش و پدر و مادر مبین پگاه، رو مقصر میدونن، پدرش طلاقشو غیابی از مبین میگیره حالا بعد از مدتی مبین و بیتا بر میگردن و عقد و جشن میگیرن. پگاه دچار افسردگی شدید میشه و با وارد شدن به محیط کار سعی میکند همه چیز را فراموش کند، و کم کم حس و احساسی نسبت به رئیسش که یک طراح لباس به نام هست ایجاد میشه اما هادی خیلی هم آدم چشم و گوش بسته ای نیست ...
خلاصه کتاب:
"اوه پناه بر خدا! من هیچوقت چیزی درباره عشق و اینگونه مزخرفات سرم نمیشود در داستانای رمانتیک معمولا دخترها این احساس را با خیره شدن و سرخ شدن و غش و ضعف کردن و لاغر شدن و رفتار کردن مثل احمقها، نشان ميدهند، حالا 'مگ' هیچکدام از این کارها را نميکند. او مثل يك موجود عاقل خوب ميخورد و خوب میخوابد و موقعي هم که دربارهي 'بروک' حرف ميزنم، مستقیم توي چشم من نگاه میکند و فقط وقتي لاري درباره عشاق صحبت ميکند یک ذره رنگش سرخ ميشود. بنابراين من قدغن کرده ام که دیگر از اینجور شوخي ها نکند، ولي اهميتي به حرف من نمیدهد."
خلاصه کتاب:
دختری به اسم سارای که سه بچه به فرزند خوندگی قبول کرده و معلم زبان فرانسه هم هستش و تو آموزشگاه با گروهی از پسرها که برای یادگیری زبان فرانسه اومدن آشنا میشه و اینکه این پسرها فوتبالیست هستن و ...
خلاصه کتاب:
زمانی یک پیشگو به میلا گفته بود، مردی را پیدا خواهد کرد که نفسش را بند میآورد. و از گفتن اینکه این دقیقا وقتی خواهد بود که او برای زندگیش در حال فرار است، خودداری نموده بود. میلا همیشه کاری که از او انتظار میرفت را انجام داده بود، نه در مورد غیبت های پدرش یا اصرار پدرش مبنی براینکه میلا پایش را در زادگاهش روسیه نگذارد. میلا خسته از قوانین و سوالات بی پایان همان کاری را میکند که همیشه آرزویش را داشت. با هواپیما به مسکو میرود. هرگز فکرش را نمی کرد که در راه شیفته و جذب مردی شود. مردی با ثروتی غیر قابل توضیح ...
خلاصه کتاب:
"در یک شب زمستانی زندگی این دو در هم تنیده می شود". زن لباس هایش خیلی تنگ، پاشنه هایش خیلی بلند است. با صدای خیلی بلند می خندد، بدون رعایت آداب غذا می خورد و بیشتر گفته های کتاب ها را در هم می آمیزد. کمتر کسی میداند این فقط یک پنهان کاری ماهرانه برای مخفی کردن حمله های عصبیش است... به هر حال، تا زمانی که او همراهش است، هیچکس نمیتواند پوسته ظاهری جیانا را بشکند. اغلب مردم مرد را نمونه ای از اخلاق میبینند؛ یک مامور ویژه که حامی قانون است. اما در دنیای زیرزمینی نیویورک، او را به عنوان کلاهبرداری قاتل میشناسند. کسی با طبیعتی آنچنان سرد که انگار قلبی از یخ دارد ...
کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " رمان دونی " بوده و هر گونه کپی برداری ممنوع میباشد!
طبق ماده 12 فصل سوم قانون جرائم رایانه ای کپی برداری از قالب و محتوا پیگرد قانونی خواهد داشت.