خلاصه کتاب:
آفوگاتو در زبان ایتالیایی به معنی «غرق شده» است. سی و دو سال پیش به خاطر تهمتی که به مادر کاوه زده شده بود، او را مجبور کردند ایران را ترک کند. حال کاوه برگشته تا انتقام مادرش را بگیرد. در خانواده دشمنش، دختری بنام سروش! را می بیند که اصلا شبیه دخترها نیست. کاوه قصد دارد کاری که با مادرش کرده اند را با سروش کند و ...
خلاصه کتاب:
دختری معصوم و تنها در مقابل مردی عیاش... ماهلین پلکهای پف کرده و درد ناکش را به سختی گشود و اتاق بزرگ را از نظر گذراند. اتاق بزرگی که تنها یک میز آرایش قهوهای روشن و یک تخت دو نفره سفید رنگ و ساده در آن به چشم می آمد. متوجه شد اتاق حتی پرده هم ندارد و چشمش را روی نور تیزِ آفتاب با اخم بست. دیشب زندگی برایش ناقوس مرگ نواخته بود. به یکباره صدای خشن و کمی گرفته محمد در گوشش پیچید...
خلاصه کتاب:
روشنا بعد از ده سال عاشقی روز عروسیش با آرمین بدون داماد به خونه پدری برمیگرده در اوج غم و ناراحتی متوجه غیبت خواهرش میشه و آه از نهادش بلند میشه. بهم خوردن عروسیش موجب میشه، رازهایی از گذشته برملا شه رازهایی که تاوانش را روشنا با تموم مظلومیت و معصومیتش داده... روشنا با قلبی شکسته شاهد ازدواج خواهرش با عشقش میشه و دلیل این ازدواج هم معماییه که آرمین و روشنا در پی کشف اون راز هستند. رازی که دردی سنگین تر روی دل روشنا و آرمین میذاره تا جایی که روشنا ترک دیار میکنه و آرمین به یک مرد خشن تبدیل میشه و آوار میشه بر سر رویا تا اینکه...
خلاصه کتاب:
قرار بی قراری هام شده بود، همون دختر... همون دختره رعیت... همون رخت شور عمارتم، با دو تیلهی مشکی دلم رو گرو دلش کرد.. این ننگ بود، ننگ بود همسر شدن با یه رعیت، هم بالین شدن با دختری که همه میگفتن شپش از سر و روش میباره، اما اینطور نبود... اون زیبا بود و خواستنی، اما نشدنی بود... به رو آوردن احساسم جلوی ندیمه ها برای اون دختر رعیت حقارت بود...
خلاصه کتاب:
همه چیز از یه شب شروع میشه. آن شبِ لعنتی! اتفاقاتی که اون شب لعنتی تو اون خونه دانشجویی برای چهار تا دختر و همخونهای داستان ما میافته... توی شبی که همه برای احضار روح بابای مونا دور هم شدن تا بتونن ازش سوال بپرسن: ”مامان مونا کجاست؟”
مامانی که تو بچگی مونا رو تنها گذاشت و رفت..
خلاصه کتاب:
نگارین جوان شیر، دختر تنها و مستقلی است که بار زندگی دونفره با خواهرش را به دوش میکشد، در یک پرنده فروشی کار میکند و با درآمد ناچیزش زندگی اش را میگذراند، در این بین خاندان بزرگ و متمولی با آمدن فرزند ارشدش به وطن دچار یک چالش بزرگ می شود... مهندس آزاد زرنگار به محض اینکه بازگشت رقیبش را نزدیک میبیند، مهره هایش را آماده مبارزه میکند و تمام تلاشش برای کیش و مات کردن شاه را به کار میگیرد. بستگی دارد از چه زاویه ای، به مهره های چیده شده در صفحهی شطرنج نگاه کرد!
خلاصه کتاب:
سامر تقوی دکتر مغز و اعصابه که با دختر عموش سمیره ازدواج کرده و بچه دار نمیشن. سامر، مریم که یکی از مراجعینشه رو بدون اینکه به سمیره بگه رحمشو اجاره میکنه برا بچه دار شدن ...
خلاصه کتاب:
مدارا داستان زندگی دختری به اسم «بهار» است که با طلاق، پدیده رایج جوامع مدرن و کلان شهرهای ایران و جهان، زندگیاش دستخوش تلاطم و رویدادهای غافلگیر کنندهای میشود که او با صبوری و روشی هنرمندانه از آن عبور میکند و تجربهای را از سر میگذراند که از منظر جامعه شناختی میتواند چراغی در مسیر زندگی روشن کند.
خلاصه کتاب:
ارسلان انتظام بعد از خودکشی مادرش، به خاطر دست درازی عمویش، بعد از پانزده سال برمیگردد و با یادآوری خاطرات کودکیش تلاش میکند از عمویش انتقام بگیرد و گمان میکند با وجود دختر عمویش ضربه مهلکی میتواند به عمویش وارد کند...
خلاصه کتاب:
-تو فکر نکن... محض رضای خدا هیچ فکری راجع به من نکن! من نه بگیرم نه پیگیر. یه مدت تحملت کردم الان دیگه نمیتونم. آقا نمیتونم! خجالت میکشم. تو همین جمع کی میدونسته من با این دختر دوستم؟ هیچکس! تو اینقدر سطح پایینی که حتی خجالت میکشم به دوستامون بگم با منی! یه نگاه به سر و ریختت بنداز... کلاغ با اون سیاهیش از تو قشنگتره... تحقیرش میکنه اما چرخ گردون تقدیر، درست وقتی که انتظارش رو نداشته تو موقعیتی باهاش روبه روش میکنه که حتی خوابشم نمیدیده و حالا...
کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " رمان دونی " بوده و هر گونه کپی برداری ممنوع میباشد!
طبق ماده 12 فصل سوم قانون جرائم رایانه ای کپی برداری از قالب و محتوا پیگرد قانونی خواهد داشت.