خلاصه کتاب:
اولین باری که پول دادم تا در کلوب ویر ببینمش نمیدونستم دانشجوی منه. وقتی وارد کلاسم شد و لبخند سال اولیش رو دیدم میدونستم دیگه نباید به اون کلاب برم و از نگاه کردن بهش دست بکشم. اما نمیتونستم نرم کوچکترین چیز دربارش باعث میشد بیشتر بخوامش و وقتی فهمیدم اون هم منو میخواد وسوسه اش غیر قابل کنترل بود بدترین قسمتش اینه که نمیدونه پروفسور کسیه که پشت شیشه های یکطرفه بهش نگاه میکنه فقط امیدوار بودم وقتی حقیقت رو بفهمه اون هم چیزی که من میخوام بخواد ...
خلاصه کتاب:
ماهگل دختر دوازده ساله ای که امانت سپرده شده دست ارباب... دامون پسری تخص و عاشق که دل سپرده به عشقی اتشین و غیر ممکن!... اما ارباب خودخواهمون فقط یه چیز میخواد عروسک گیس سرخ دوازده ساله اش! غافل از اینکه ...
خلاصه کتاب:
من کیان مقدم از وقتی خودم رو شناختم عاشق دختر عموم کیمیا بودم عشقی که هیچکس خبر نداشت حتی خودش. وقتی از سربازی برگشتم برای عقد برادرم، عروس اون سفره عقد کسی نبود جز کیمیا. دیگه زندگی برام معنا نداشت که به دستور پدرم حاج حسین ساره رو عقد کردم چون بجز چشم چیزی دیگهای به حاجی نمیگفتم. الان بعد از گذشت سالها اتفاقی افتاده که رسم صدساله خاندان_مقدم باید اجرا بشه. رسمی که خودم مخالف صد در صدش بودم اما میتوانست من را به خواستهی قلبیم برسونه...
خلاصه کتاب:
سقوط نرم قصه یه زندگیه، چند تا آدم با یه سری عقاید و باورها. اتفاقاتی میفته؛ خوب و بدش مهم نیست مهم اینه که میرسن به یه دو راهی و باید دید چکار میکنن. سقوط نرم رو سه نفر روایت میکنن. دو زن و یک مرد. یلدا زنی از جنس گذشته، زنی که دو مرد توی گذشته اش وجود دارن، دو مرد از یه خون. آشوب زنی از جنس دختران امروز، دختری که ساده دل میبازه، ساده اعتماد میکنه و ساده راه حل پیدا می کنه. هر سه شخصیت یه سری باورای مشترک داشتن، اما باید دید الان چی هستن؟
خلاصه کتاب:
لیلی از زندگی بریده، به خاطر نقص عضوی که داره منزوی شده تا از نگاه پر از حرف، ترحم، تمسخر دیگران دور باشه، خودش رو مسبب سختی ها و تلخی های زندگی اطرافیان نزدیکش میبینه، پیله ای دور خودش تنیده و خیال بیرون اومدن از این پیله رو نداره، پرواز رؤیایی دور و درازه برای لیلی، اما لطف خدا، تقدیر و زندگی چیزهایی تو چنته دارن که دیدگاه لیلی رو نسبت به خودش و زندگی عوض میکنن، لیلی راهی رو پیدا میکنه برای زندگی کردن نه فقط نفس کشیدن …
خلاصه کتاب:
برای اولین بار توی عمر بیست و دو سه سالهام، تصمیم گیری را به عهدهی خودم گذاشتهاند. تصمیم سختی که آینده و زندگیام به آن بستگی دارد. مشکل ترین انتخاب عمرم. خواستن یا نخواستن، ماندن یا رفتن؟ جستجو و گشتن بین لایههای احساس و گوشه و کنار قلبم برای یافتن حسی که به گرفتن این تصمیم کمک کند. حسی که به عقل غلبه کند و پیشرو باشد. عقل را قانع و مجاب کند برای عقبنشینی ...
خلاصه کتاب:
آنیدا با گذشته ای عجیب و پر رمز و راز، برای عملی کردن نقشه های پدرش که رئیس یک باند قدرتمند و خلاف است، وارد شرکت زرگران میشود، آنجا با ویهان آشنا و طی اتفاقات و ماجراهای زیادی بهم علاقمند شده اما موانع زیادی برای رسیدن آن ها بهم وجود دارد مانند پدر آنیدا و ...
خلاصه کتاب:
ماهِل دختری اهل سیستان و بلوچستان (که توسط یه گاندو یکی از دستاش رو از مچ از دست داده) توی خانواده ای به دنیا اومده و بزرگ شده که چند همسری برای مردان مشکلی نیست... ماهل با نریمان (مردی که همسرش رو طلاق داده و یه دختر داره) یک مجموعه حیوانات رو توی شهر خودش بنا کرده و اداره میکنه... به تازگی دکتری به اسم بالاچ ریگی به منطقه اومده که به بهونه ترمیم دست مصنوعی ماهل، قصد نزدیکی به او روداره... از طرفی دیگه جدگال پسر فعال و باهوشیه که برای بهتر شدن مجموعه، به تازگی استخدام شده و…
خلاصه کتاب:
قصه از عمارت مرگ شروع میشود از خانهای مرموز در نقطه ای نامعلوم از تهران بزرگ! حنا خورشیدی برای کشف راز یک شب سردِ برفی و پیداکردن محمولههای گمشده دلار و رفتن به دل اُقیانوس، با پلیس همکاری میکند تا لاشه رویاهای مدفون در برف و خونش را از تقدیر پس بگیرد. در حالی که ردپای سرگرد امیرمهدی رَها، بر برفهای خونین، جا مانده و برچسب "پلیس خاطی" هر لحظه بیشتر به این نام وصل میشود؛ به نام مردی که یکروزی در گذشته بوی نان گرم میداد و حالا مدتهاست که کنج سلول انفرادیاش، بوی خونِ آدمیزاد میدهد!
کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " رمان دونی " بوده و هر گونه کپی برداری ممنوع میباشد!
طبق ماده 12 فصل سوم قانون جرائم رایانه ای کپی برداری از قالب و محتوا پیگرد قانونی خواهد داشت.