خلاصه کتاب:
کوه مثل کوهیار زلزله كوه را هم تكان داد... اما كوهيار را نه... كوه تنها بود و فرو ريخت... اما كوهيار يارش را داشت... امانتى كه پدرش به دستش سپرده بود... امانتى كه ميان آوار جا مانده بود و بايد برايش كوه مىشد و شد... كوه بود... يار بود... كوهيار بود... و براى يارش شد همه چي...
خلاصه کتاب:
حامین بادیگارد جذابی که ناخواسته مجبور میشه از دختر تخس و پروئه رئیس یه باند مافیا محافظت کنه، دختری که سالها خارج از ایران زندگی کرده و چیزی از اعتقادای حامین زیادی معتقدمون نمیدونه. مدام تو زندگی حامین سرک میکشه حتی بی اجازه وارد حمومش میشه. مرد خشنمون و بی اندازه اذیت میکنه و وقتی تو یه کلبه واسه چند روز زندانی میشن اتفاقهایی میوفته که باور نکردنیه ...
خلاصه کتاب:
کارن محتشم پسری که با غرورش سردیش همه رو به طرف خودش میکشه ولی... دختری مو قرمزی که از قضا دختر عموش هم هست و از ۱۰ سالگی زن کارن محسوب میشه کارن رو به خودش جذب میکنه که در این هنگام...
خلاصه کتاب:
آهیر با سن کَمِش بزرگه محله است.. در شب عروسیش، عروسش مرجان رو میدزدن و توی پارک روبروی خونه اش، جلوی چشم آهیر میکشنش.. آهیر توی محل میمونه تا دلیل کشته شدن مرجان و قاتل اونو پیدا کنه.. آهیر که یه اسم کُردیه به معنای آتش، در ظاهر آهنگری میکنه ولی کسی از شغل اصلیش خبر نداره.. حالا پروا خبرنگارِ سرتقیه که به تازگی همسایه آهیر شده و توی هر سوراخی سرک میکشه.. پروا از قضا دل آهیر رو برده ولی به آهیر شک داره و ...
خلاصه کتاب:
تکین تهرانی ، بازیگر محبوب و از کشتی گیر های اسبق تیم ملی بود که خیلی ناگهانی از عرصه کشتی ، کناره گیری میکنه و وارد عرصه شهرت میشه . مردی که راز بزرگز توی سینه اش داره .
پناه یزدان دختر شکست خورده ایه که رسم های غلط دست و پاش رو بسته و شکست بزرگی از زندگی زناشویی خورده . زندگی پناه وقتی دستخوش تغییر میشه که تکین استاد دانشگاه پناه میشه و اشتباهات زندگی پناه رو بهش آموزش میده و زنانگی های به خاک کشیده این دختر رو مورد بوسه قرار میده ...
خلاصه کتاب:
جانا رستگار دختری متولد شده در یک خانواده مذهبی. پدرش و برادرش محمد بشدت سختگیرن حتی برای درس خوندنش هم کلی دردسر کشیده. اما الان با کمک نسرین(زن باباش)و رضا(پسر زن باباش) تونسته راضیشون کنه و بیاد دانشگاه. توی دانشگاه با افراد مختلف و جدید اشنا میشه این اشناییت ها برش کلی ماجرا به وجود میاره ...
خلاصه کتاب:
نازگل و مادرش طناز با اختلاف سنی چهارده سال به همراه بی بی زندگی می کنند... طناز برای اینکه سالن آرایشگاهش رو بزرگتر کنه باید نقل مکان کنه که در این جابه جایی با مردی برخورد می کنه که زیادی آشناست ...
خلاصه کتاب:
محیا به همراه دختر پنج ساله اش هستی پا به خانه محتشم ها میگذارد و در آنجا زندگیش از نو شروع میشود...خانه ای که سید عماد محتشم همه کاره ی آن است ...
خلاصه کتاب:
داستانیست متفاوت و جذاب درباره ی زندگی مردی تنها در لندن! لندنِ همیشه ابری و دلگیر. البرز مردیست با یک زندگی پیچیده؛ روزمرگی های پشت سر هم! زن بیماری که البرزهر روز بر حسب وظیفه به او سر می زند. گل و مایحتاج زن را می برد با سکوتش مواجه می شود و بر می گردد به زندگی افتضاحش. روابط یک شبه، مستی های مداوم، خطا و خیانت و زنان رنگ به رنگی که هر شب میهمان تخت خالی اش می شوند؛ فقط و فقط مرهم های اشتباهی اند برای زخم عمیقِ روحش! اما درست در وقتی که انتظارش را ندارد؛ زندگی اش زیر و رو می شود ...
خلاصه کتاب:
من جانانم... دختری در دنیای واقعی... بدون فانتزی ها و تخیلاتی که در ذهن وجود دارد.. جهانم پر از درد و رنج، مملو از شادی های کوچک است... اینجا خبری از مهر و محبت های کلیشه ای نیست... تک به تک صفحات زندگیم پر از اتفاقات خوش و ناگوار هست، اما در بین تمام این اتفاقات دستهایی برای حامی بودن هست دستهایی که.... اینجا خود برزخ است، مرزی بین خواستن و نداشتن ...
کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " رمان دونی " بوده و هر گونه کپی برداری ممنوع میباشد!
طبق ماده 12 فصل سوم قانون جرائم رایانه ای کپی برداری از قالب و محتوا پیگرد قانونی خواهد داشت.