خلاصه کتاب:
"غزل" به مچ های سیاه و کبودم نگاه میکنم و باز هم سعی میکنم که بغضم رو عقب بزنم و روی کارم تمرکز کنم. لباس هام رو درست میکنم و میخوام تبلت ثبت سفارش رو بردارم که فرشته وارد کانتر میشه و با لبخندی گرم میاد جلو و بغلم میکنه، "تولدت مبارک غزل خوشگلم." ازم فاصله میگیره و با یک نگاه به صورتم میفهمه که چه خبره. صورت گرد و بامزه اش میره تو هم و میاد جلو، "نگو که دوباره با اون عوضی دعوا کردی." ...
خلاصه کتاب:
من بارانم. دختر شیطونی که کل فامیل و دوستام از دست شیطنتام عاصی شده بودن. ماجرای اصلی زندگی من اون روزی اتفاق افتاد که برای خواهرم خواستگار اومد تو خونه باغ انارمون. قرار شد به خاطر پسرخالهم که عاشق خواهرم بود، خواستگار رو فراری بدم. هر بلایی که فکر کنید تو باغ انار سرش اوردم، غافل از اینکه داماد رو اشتباهی گرفتم... خلاصه مدتی بعد دانشگاه قبول شدم و با خودم عهد کردم سر به راه بشم اما دقیقا روزای اول دانشگاه بود که اون پسر رو تو کلاسمون دیدم و...
خلاصه کتاب:
قصه ما قصه زندگی دختریه که مجبوره تاوان بده، تاوان گناه نکرده، در گذشته عموی دختر قصه ما یه خطایی کرده که این دختر از همه جا بی خبر باید تقاصشو بده، دختری که عاشق میشه... تقاص میده و ...
خلاصه کتاب:
داستان یک زندگی معقولانه نه عاشقانه، زندگی مشترکی که جز عذاب وجدان و وظیفه چیزی نیست، ماجرای سولی که اکنون دیگر زن نیست و مادر دو بچه است، قصه از آنجا اغاز می شود که سولی میفهمد آرش با دوست نزدیکش به او خیانت کرده اند ...
خلاصه کتاب:
داستان یاس بعد از مرگ شوهرش بخاطر رازش مجبوره از پرهام پسر برادرشوهرش تمکین کنه... داستان یاس ترکیبی از تخلیات و وقایع به روز و به شمار رفتهی دنیای واقعیمونه. برای یاس ها و دخترانی که به هر دلیلی روزهی سکوت میگیرن... خوندن این رمان خالی از لطف نیست و امیدوارم بخش مفیدی از سرگرمی رو براتون داشته باشه...
خلاصه کتاب:
نوئله یک ماه بعد از مرگ جیمی متوجه میشود که از او باردار است دولین برادر جیمی و رئیس کاری او هم همان روز به طور اتفاقی متوجه این موضوع میشود و برای سرپرستی یادگار برادر از دست رفته، به نوئله پیشنهاد یک ازدواج دو ساله میدهد ولی ...
خلاصه کتاب:
روشن پاکمهر، یه وکیل پایه یک دادگستریه که برای نجات باباش از زندان، به یزدان فرخزاد نزدیک میشه تا مدرک جور کنه چون معتقده یزدان تو زندانی شدن باباش نقش داره... و یزدان با دیدن زیبایی چهره و هیکل خوبِ روشن، بهش جذب میشه و جای کشتنش، بهش پیشنهاد صیغه نود و نه ساله میده... روشن چارهای جز قبول این پیشنهاد نداره اما... دخترِ تخصِ این رمان خون به دلِ یزدان میکنه و همهی نقشههاش رو نقش بر آب میکنه تا جایی که یزدان مجبور میشه ...
خلاصه کتاب:
نگاه بین باغ میچرخانم، چه قرارهایی که توی این باغ نگذاشته بودیم. درخت های تنومند گردوی انتهای باغ و اطراف انباری شاهد عشق کودکی مان بودند. چه حرفهای عاشقانه که از ما نشنیده بودند. تهش اگر این باشد که خیلی تلخ است. نهالی را با هزار امید بکاری... با عشق آبش بدهی و از نور وجودت بتابانی، دست آخر وقت ثمره دادنش که رسید از ریشه بکنیش و بگویی تو را اشتباهی کاشته ام. هر دو بد کردیم. پندارم... من و تو باغبان های خوبی نبودیم ...
خلاصه کتاب:
گرشا؛ سرگرد کارکُشته ایه که ۵ سال پیش همسرش الیسا، اونو برای پیشرفت در ورزش و کسب مدال قهرمانی، ترک کرده و به آمریکا رفته.. ولی عشقشون بهم، باعث شده همچنان بهم متعهد باشن و حرفی از طلاق نزنن.. حالا بعد از ۵ سال، گرشا برای کشف باند قاچاق دارو، بعنوان سرمایه دار وارد هلدینگ شرکت های دارویی شده.. در صورتیکه خودش برای درمان خواهرزاده اش محتاج داروست.. همین احتیاج باعث میشه گرشا به الیسا زنگ بزنه و …
خلاصه کتاب:
عاشقش بودم! قرار بود عشقم باشه. فکر میکردم اونم منو میخواد... اینطوری نبود! با هدف به من نزدیک شده بود...! تموم سرمایه مو دزدید و وقتی به خودم اومدم که بهم خبر دادن با یه مرد دیگه داره فرار می کنه! نمی ذاشتم بره... لب مرز که سهله... اگه لازم بود تا خود آسمون هفتم دنبالش میرفتم! حالا تو چنگمه... باید تاوان خیانتش رو پس بده! باید خودش شعله های عشقی رو که تو تنم انداخته خاموش کنه! خودش باید جنون و عشقمو در من نابود کنه! خودش باید خلاصم کنه! اون یه قاتلِ... یه جانی... اون لعنتی دلمو کشته!
کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " رمان دونی " بوده و هر گونه کپی برداری ممنوع میباشد!
طبق ماده 12 فصل سوم قانون جرائم رایانه ای کپی برداری از قالب و محتوا پیگرد قانونی خواهد داشت.