خلاصه کتاب:
آوا نصیرنژاد دختری ۲۲ ساله ای که وضعیت مالیش زیر خط فقره و تو محلهی فقر نشین و پر از خلافکار ساکنه. آوا تو ۱۶ سالگی مادرش رو از دست میده بعد از مرگ مادرش پدرش افسرده میشه و میره سراغ مواد و قمار و الواتی؛ آوا هم مجبور میشه درسشو ول کنه و بره دنبال کار! پدر آوا (محمد) که حالا تبدیل به یه قمار باز حرفه ای شده پول خیلی زیادی رو از پسری به نام آهی بالا میکشه، آهی وقتی متوجه این موضوع میشه میره خونهی محمد سر وقتش که با آوا آشنا میشه ...
خلاصه کتاب:
اولین باری که دیدمش، پرقدرت بود. با ماهیچه هایی که تهدید درونشون موج میزد... اون خطرناکه، وحشیه، و زیبا ترین چیزیه که من تاحالا دیدم.. پس مثل همیشه پشت عینک و کتابم پنهان شدم، کاری که همیشه انجام میدم. چون منم رازهایی دارم... بعد، تو زندان، توی کلاس نوشتنی که من تدریس میکردم، سروکلش پیدا شد و من و با صداقتش نابود کرد... صداقتش توی اسراری که به من میگفت، پنهان کردم رازهای خودمو سخت تر می کرد...
خلاصه کتاب:
این داستان زندگی دختریست بنام سارا که بیشتر عمرش را آمریکا سپری کرده و با شنیدن خبر مرگِ برادرش سروش، به ایران می آید و متوجه می شود سروش به طرز نامعلومی به قتل رسیده است.. باتوجه به وضعیت خانوادگی شان سروش همیشه بادیگارد داشته است... اما روز قتل بادیگارد همراهِ سروش نبوده و.. حالا سارا با برگشتِ خود جای سروش را پر کرده و بادیگاردِ سابقِ سروش، بادیگاردِ سارا شده... دامون... مرد جذاب و فوق العاده مغرور و مرموز داستان است... یک بادیگاردِ موتور سوار... مردی که رازهایی را میداند و....
خلاصه کتاب:
بهار و عليرضا همچنان رابطه خوبي با همديگه ندارن اما مثل دو تا همخونه كنار هم زندگي ميكنن و در واقع همديگرو تحمل ميكنن... بعد از سفرشون به مشهد، بهار بين ايميلاش، ميرسه به يه پيام ناشناس كه بعدا متوجه ميشه از سمت كيارش، عشق سابقش بود... حالش خراب ميشه و با عليرضا دعوا ميكنه... عليرضا كه با كيارش در ارتباط بوده بهش ميگه با اون قرار گذاشته و ميخواد با هم روبروشون كنه... اما روز قرار، بهار متوجه ميشه كيارش تو زندانه، به جرم قتل... باورش نميشه اما اسنادي كه عليرضا رو ميكنه، باعث ميشه به اين باور برسه كه كيارش واقعا قتلي انجام داده و الان هم توي زندانه... بهار كارش به بيمارستان ميكشه و...
خلاصه کتاب:
تابان امیری که استعداد عجیب و خارقالعادهای تو طراحی_لباس داره، طی اتفاقی پاش به بهترین برند طراحی کشور باز میشه بی خبر از رئیس_بداخلاق و جدی که تو شرکت براش کمین کرده و از هر راهی برای بیرون کردنش استفاده میکنه اما تابان که سعی داره راز مهم زندگیش رو از همه پنهان کنه تو همین درگیریها عاشق میشه و راز مهم زندگیش فاش میشه که اتفاقی میافته و مجبور به ...
خلاصه کتاب:
داستان درمورد سرگذشت یه دختر مثبت و آرومی به اسم پرواست که یه نامزد مذهبی به اسم سعید داره پروا توی یه سوپر مارکت کار میکنه بعد از فوت پدر مادرش با دوتا خواهراش و شوهر خواهرش عماد زندگی میکنه سرنوشت برای پروا جوری رقم میخوره که مجبور به فرار از خونه میشه و با بدنام ترین و بد کاره ترین دختر شهر همخونه میشه و ...
خلاصه کتاب:
سلین دختری مظلوم که به اصرار یکی از دوستانش راهی مهمانی میشه در اون مهمانی اتفاقاتی میوفته که سرنوشت سلین تغییر میکنه وارد راهی میشه که اصلا فکرش رو هم نمیکرده ...
خلاصه کتاب:
شهراد پسر جذاب، پولدار و البته انحصارطلبیه که سال هاست عاشق ممنوعه زندگیش شده، دختری دلبر و شیطون به نام شهرزاد که همخونه اش هست و همه حتی خود اون دختر فکر میکنند خواهر و برادر هستند و شهراد به دلیل اینکه شهرزاد نمیدونه نسبتش باهاش چیزی به جز اونیه که تو شناسنامه هاشون نوشتن، برخلاف اینکه قلبش رو بهش بدجور باخته و تموم ذهنش رو پر کرده اما مجبور به حفظ ظاهر شده، اما ما بین آموزش های پیانو و گیتاری که شهراد به شهرزاد میده، یه جایی افسار این عشق از دستش میره و باعث میشه زیر قول و قرارش بزنه و پرده از یک راز بزرگ برداره و بره سراغ شهرزاد تا ...
خلاصه کتاب:
آرشا پسری که غیرت مردانگی برادری اش زخم خورده است در پی انتقام از سر دسته باند بزرگ قاچاق انسان به یک اسم میرسد دختری به نام دایان و برای نابودی او شبانه روز نقشه میکشد اما نمیداند حقیقت پشت پرده ورای تصور اوست ...
خلاصه کتاب:
من #اریانام دختری که یک روز بدون اینکه بدونم چطوری سر از #جنگل در اوردم، دختری که #جفت و نشان شده یک مرد ۲۵۰۰ ساله است مردی که حالا بعد از سالها من رو از خانواده ام جدا کرده تا ...
کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " رمان دونی " بوده و هر گونه کپی برداری ممنوع میباشد!
طبق ماده 12 فصل سوم قانون جرائم رایانه ای کپی برداری از قالب و محتوا پیگرد قانونی خواهد داشت.